مهر مهدوی

  • خانه 
  •  

جحاب زن ایرانی مسلمان چه‌ شد

27 خرداد 1397 توسط معصومه شهابي پور

 نظر دهید »

مناجات با خالق

17 خرداد 1397 توسط معصومه شهابي پور

 1 نظر

غیبت گناه کبیره

15 خرداد 1397 توسط معصومه شهابي پور

 نظر دهید »

از خدا بزرگترین‌چیزها وبهترینها رو‌بخواه

14 خرداد 1397 توسط معصومه شهابي پور

آرزوها خیلی بزرگ‌داشته باش در بزرگترین درگاه

 نظر دهید »

خلقت حضرت زهرا

03 خرداد 1397 توسط معصومه شهابي پور

​بسم رب الحیدر

 

بهانه خلقت ،‏«حضرت فاطمه زهرا(س)» (1) 

 

 


سیر خلقت نورانى حضرت زهرا(س)

و در حدیثى از امام صادق- علیه‏السلام- آمده است که: «جز خدا هیچ نبود، پس خداوند پنج نور را از جلال و عظمت خود آفرید و براى هر یک از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود. خدا «حمید» است و این اسم در محمد- صلى اللَّه علیه و آله- ظهور یافت. خدا «اعلى» است که در امیرالمؤمنین على- علیه‏السلام- ظهور یافت. و براى خدا «اسماى حسنى» وجود دارد که نام حسن و حسین- علیهماالسلام- از آن اسماء مشتق است. و از اسم «فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه اشتقاق پیدا کرد پس وقتى که آن انوار را آفرید، اینها را در میثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند. و خدا فرشتگان را از نور آفرید پس وقتى که فرشتگان به این انوار نظر کردند، امر و شأن اینها را بزرگ شمردند و تسبیح را (از آنها) فراگرفتند و این مطابق با گفته‏ى فرشتگان است که در قرآن آمده است: به حقیقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبیر عالم) صف کشیده‏ایم. و به راستى ما تسبیح کننده‏ایم، و آن هنگام که آدم- علیه‏السلام- را آفرید آدم به سوى این انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض کرد: اى صاحب اختیار من! آنان کیستند؟ خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزیدگان من و خواص من هستند، اینها را از نور عظمت و بزرگى‏ام آفریده‏ام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اینها برگرفتم، پس عرض کرد: اى پروردگارم! به حقى که تو بر اینها دارى اسمهاى اینها را به من بیاموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! این اسمها نزد تو امانت باشد (که) سرّ و رازى از راز من است. غیر تو نباید بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض کرد: پروردگارم قبول کردم. خداوند پس از گرفتن این پیمان، اسمهاى آنها را به آدم- علیه‏السلام- تعلیم داد. و به فرشتگان عرضه کرد، هیچ کدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال که فرمود: مرا از نامهاى اینها خبر دهید اگر راست مى‏گویید، عرض کردند: منزهى تو! براى ما علمى نیست جز آنچه به ما آموخته‏اى. همانا تو عالم و داراى حکمتى. (آنگاه خداوند) فرمود: اى آدم! فرشتگان را به اسمهاى آن انوار خبر ده، پس وقتى که اینها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستند که این مطلب (در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن، فضیلت و برترى یافته است. سپس امر به سجده‏ى آدم- علیه‏السلام- شدند؛ زیرا که سجده‏ى ملائکه، فضیلتى براى آدم و عبادت براى خداى متعال بود. چون که سجده ملائکه، سزاوار آدم بود» (1)

  1- تفسیر فرات، ص 11، ط نجف.







 

حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه و اهل‏بیت علت آفرینش هستى


رسول خدا فرمود: هنگامى که خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسى را از خاک خلق کرده‏اى؟ خطاب آمد: نه، نیافریده‏ام. عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود مى‏بینم چه کسانى هستند؟
خداى تعالى فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمى‏آفریدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق کرده‏ام (و من خود آنان را نامگذارى کرده‏ام)، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى‏آفریدم و نه عرش و کرسى را، نه آسمان و زمین را خلق مى‏کردم و نه فرشتگان و انس و جن را. 
منم محمود و این محمد است، منم عالى و این على است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است، و منم محسن و این حسین است. به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذره‏ى بسیار کوچکى کینه و دشمنى هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى‏افکنم… یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاک هرکس وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنان دارد. یا آدم، هر وقت از من حاجتى مى‏خواهى، به آنان توسل کن. 
ابوهریره مى‏گوید، پیامبر اکرم در ادامه‏ى سخن فرمود: ما پنج تن کشتى نجاتیم، هرکس با ما باشد، نجات یابد، و هرکس که از ما روگردان شود هلاک گردد. پس هرکس حاجتى از خدا مى‏خواهد پس به وسیله‏ى ما اهل‏بیت از حضرت حق تبارک و تعالى مسئلت نماید». 
حقیقت آنست که پنج تن مقدّس رمز خلقتند: 
یا أحمَدُ! لَو لاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاکَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُکَ، وَ لَو لا فاطِمَةُ لَماخَلقُتُکما. (1) 
اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمین نمى‏آفریدم و اگر على نبود تو را نمى‏آفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمى‏آفریدم (یعنى شمایان رمز خلقتید). 
و فاطمه حوریّه‏اى بود که چند صباحى لباس آدمیان در بر نمود: (2)

 1 نظر

صبر

25 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

 نظر دهید »

آیه های صبر در قرآن

25 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

​آیات قرآن درباره صبر

سوره بقره آیه ۴۵ : وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ
(  و طلب یارى کنید از خدا به صبر کردن در مصائب (بعضى گفته ‏اند: مراد، روزه، و صبر در تشنگى و گرسنگى آن است) و طلب یارى کنید و مساعدت خواهید در رستگارى دنیا و آخرت از خدا، به نمازگزاران البته نماز، سنگین و گران است مگر بر کسانى که حال خضوع و ذلت به درگاه خدا دارند، که ایشان از نماز، سنگینى نبینند و بلکه لذت برند )

***************************

سوره بقره آیه ۱۵۳ : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ  ( اى کسانى که ایمان آورده‏ اید! مدد جویید به صبر کردن در مصائب و خواندن نماز در اوقات آن (بعضى از مفسرین گفته‏ اند: مراد از «صبر»، روزه است که در آن صبر بر گرسنگى و تشنگى است). البته خدا با صبرکنندگان است )

***************************

سوره بلد آیه ۱۷ : ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (  این کارها کند تا که از آن کسانى باشد که ایمان آوردند و سفارش کردند دیگران را به صبر، و سفارش کردند به شفقت به مردم )

***************************

سوره شوری آیه ۴۳ : وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ( و هر که شکیبایى ورزید و درگذشت، البته این در گذشتن از بدى بدکاران از کارهایى است که با اراده قوى در کارها واقع شود و اراده قوى از خصال پسندیده است )

 ***************************

سوره الأحقاف آیه ۳۵ : فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ    ( پس صبر کن آن‏گونه که پیامبران «اُولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده ‏هایى را که به آنها داده میشود ببینند، احساس میکنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقّف داشتند؛ این ابلاغى است براى همگان؛ آیا جز قوم فاسق هلاک می‏شوند؟! )

 ***************************

سوره یونس آیه ۱۰۹ : وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَ اصْبرِْ حَتىَ‏ یحَْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیرُْ الحَْکِمِین‏ ( و متابعت کن اى پیغمبر! هر چه که وحى کرده می ‏شود به سوى تو. و صبر کن بر رنج و محنت از امت، تا حکم کند میان تو و دشمنان تو خدا و او بهترین حکم‏ کنندگان است )

 **************************

سوره هود آیه ۱۱۵ : وَ اصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین‏ (  صبر کن اى پیغمبر بر اذیت مردم که خدا ضایع نمی ‏کند اجر نیکوکاران را )

 ***************************

سوره النحل آیه ۱۲۶ : وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَ لَئنِ صَبرَْتمُ‏ْ لَهُوَ خَیرٌْ لِّلصَّبرِِین‏ (  و اگر خواستید عقوبت کنید پس عقوبت کنید به مثل آنچه عقوبت کرده شدید به آن، نه زیاده بر آن (چون در جنگ احد کفار، حمزه عموى پیغمبر را گوش و بینى بریده و پهلو دریدند پیغمبر فرمود: اگر دست یابم به ایشان هفتاد نفر از ایشان را چنین کنم این آیه نازل شد). و اگر صبر کنید، صبر بهتر است از براى صبرکنندگان )

 **************************

سوره النحل آیه ۱۲۷ : وَ اصْبرِْ وَ مَا صَبرُْکَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لَا تحَْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لَا تَکُ فىِ ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُون‏ (  و صبر کن در آنچه به تو رسید و نیست صبر تو مگر به توفیق خدا. و غمگین مشو بر تسلط یافتن ایشان بر لشکر تو. و مباش دلتنگ از آنچه مکر با تو می‏کنند )

***************************

سوره الطور آیه ۴۸ :  وَ اصْبرِْ لِحُکمْ‏ِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُوم‏  (  صبر کن براى حکم پروردگار خود اى پیغمبر! که البته تو در حفظ و عنایت مایى )


 ***************************

سوره المزمل آیه ۱۰ : وَ اصْبرِْ عَلىَ‏ مَا یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلا (  و صبر کن اى پیغمبر! بر آنچه می گویند. و کناره‏ گیرى کن از ایشان کناره ‏گیرى نیکو )
 

***************************

سوره بقره آیه ۲۵۰ : وَ لَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبرًْا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِین‏ ( و چون برابر شدند با جالوت و لشکر او، گفتند: اى پروردگار ما! فرو ریز بر ما صبر را. و ثابت دار قدمهاى ما را. و نصرت ده ما را بر قوم کافران )



***************************

سوره الأعراف آیه ۱۲۶ : وَ مَا تَنقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ ءَامَنَّا بَِایَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبرًْا وَ تَوَفَّنَا مُسْلِمِین‏ ( انتقام تو از ما، تنها بخاطر این است که ما به آیات پروردگار خویش -هنگامى که به سراغ ما آمد- ایمان آوردیم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه شکیبائى را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بمیران! )
 

***************************

سوره المعارج آیه ۵ : فَاصْبرِْ صَبرًْا جَمِیلا (  پس صبر کن اى پیغمبر! صبر نیکو )


 ***************************

سوره هود آیه ۴۹ : تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَ لَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَاذَا فَاصْبرِْ إِنَّ الْعَقِبَةَ لِلْمُتَّقِین‏ ( اینها از خبرهاى غیب است که به تو (اى پیامبر) وحى می ‏کنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‏دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است! )


 ***************************

 سوره اعراف  آیه ۸۷ : وَ إِن کاَنَ طَائفَةٌ مِّنکُمْ ءَامَنُواْ بِالَّذِى أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طَائفَةٌ لَّمْ یُؤْمِنُواْ فَاصْبرُِواْ حَتىَ‏ یحَْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ هُوَ خَیرُْ الحَْکِمِین‏ (  و اگر طایفه ‏اى از شما ایمان آورده‏ اند به آن کسى که فرستاده شده‏ ام براى دعوت به آن کس، که خداست و طایفه ‏اى نگرویده ‏اند پس صبر کنید تا حکم کند خدا میان ماها و خدا بهترین حکم ‏کنندگان است)



***************************
 

سوره هود آیه ۱۱ : إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئکَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیر (  مگر آن کسانى که صبر کردند در بلاها و عمل کردند نیکیها را، آن گروه از براى ایشان آمرزش و مژده بزرگ است )

***************************
 

سوره نحل آیه ۴۲ : الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون‏ (  مهاجرین، کسانى هستند که صبر کردند بر اذیّت کفار و دست از ایمان نکشیدند )



***************************


سوره نحل آیه ۹۶ : مَا عِندَکمُ‏ْ یَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبرَُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون‏ (  آنچه نزد شماست از اموال دنیویه، فانى شود و آنچه نزد خداست از خزائن رحمت ابدیه باقى ماند. جزا می ‏دهیم مزد کسانى را که صبر کردند در پایدارى در دین بهتر از آنچه که عمل کردند )



***************************


سوره کهف آیه ۷۵ : قَالَ أَ لَمْ أَقُل لَّکَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِىَ صَبرًْا ( خضر گفت: آیا نگفتم که تو نمی ‏توانى با من صبر کنى؟! )



***************************


سوره کهف آیه ۷۸ : قَالَ هَاذَا فِرَاقُ بَیْنىِ وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَیْهِ صَبرًْا ( خضر گفت: باز بر من اعتراض کردى؟ دیگر با تو نیایم این است فراق میان من و تو )



***************************


سوره طه آیه ۱۳۰ : فَاصْبرِْ عَلىَ‏ مَا یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبهَِا وَ مِنْ ءَانَاى الَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النهََّارِ لَعَلَّکَ تَرْضى‏ضهسه ( صبر کن اى پیغمبر! بر آنچه می ‏گویند. و تسبیح کن به حمد پروردگار خود پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن. تسبیح کن در بعضى از اوقات شب و در اطراف روز یعنى: صبح و عصر و شب نماز بگزار شاید تو خشنود شوى به رسیدن به عطایاى خدا )
 

***************************


سوره مومنون آیه ۱۱۱ : إِنىّ‏ِ جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبرَُواْ أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائزُون‏ (  البته که من جزا می ‏دهم ایشان را امروز به پاداش صبرى که کردند، و ایشان رستگارند )
 

***************************


سوره فرقان آیه ۲۰ : وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکلُُونَ الطَّعَامَ وَ یَمْشُونَ فىِ الْأَسْوَاقِ وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبرُِونَ وَ کَانَ رَبُّکَ بَصِیرًا (  و نفرستادیم ما پیش از تو پیغمبران را مگر اینکه ایشان هم طعام می ‏خوردند و در بازارها راه می ‏رفتند و لوازم بشریت در ایشان بود، پس چه اعتراضى است که در بشریت تو دارند؟ و گردانیدیم بعضى از شما مردم را براى بعضى دیگر آزمایش، که آیا صبر می کنید بر اذیت ایشان یا بی ‏صبرید؟ و پروردگار تو بیناست به هر چیز )



***************************


سوره عنکبوت آیه ۵۹ : الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ عَلىَ‏ رَبهِِّمْ یَتَوَکلَُّون‏( ایشان کسانى هستند که صبر کردند بر آزار بیگانگان و هجرت از وطن هاى خود و دورى از بستگان، و غیر آن از مصائب دوران هر چه دیدند صبر کردند. و در تمام امور بر پروردگار خود توکل نمایند )



***************************

سوره روم آیه ۶۰ : فَاصْبرِْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُون‏ (  پس صبر کن اى پیغمبر! که البته وعده خدا به پیروزى تو و نشر دینت راست است و نباید سبک کند تو را رفتار آنان که اهل یقین نیستند. و تکذیب و ایذاى اهل شک و ضلالت باعث فتور و سستى تو در دعوت نشود )

 ***************************


سوره فصلت آیه ۳۵ : وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیم‏ (  و برنخورد کسى به این خصلت که تبدیل کند بدى کسى را به نیکى خود مگر کسانى که صبر پیشه کردند در مصایب و شکیبایى نمودند در بلایا و نوائب و برنخورده این طریقه نیک را احدى مگر صاحبان بهره بزرگ از اخلاق و ایمان )



***************************

سوره حجرات آیه ۵ : وَ لَوْ أَنهَُّمْ صَبرَُواْ حَتىَ‏ تخَْرُجَ إِلَیهِْمْ لَکاَنَ خَیرًْا لَّهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم‏ (  و اگر اینکه ایشان صبر کنند تا بیرون آیى به سویشان، بهتر است براى ایشان. و خدا آمرزنده مهربان است )



***************************


سوره طور آیه ۴۸ : وَ اصْبرِْ لِحُکمْ‏ِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُوم‏ (  صبر کن براى حکم پروردگار خود اى پیغمبر! که البته تو در حفظ و عنایت مایى )
 

***************************

سوره قمر آیه ۲۷ : إِنَّا مُرْسِلُواْ النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبهُْمْ وَ اصْطَبرضهسه (  البته ما فرستادیم شتر صالح را براى امتحانشان و گفته شد به صالح که: مراقب مردم باش که با ناقه چه می ‏کنند سفارش کن که مبادا سوء قصدى به ناقه نمایند و صبر کن بر آزار ایشان )

***************************

سوره قلم آیه ۴۸ : فَاصْبرِْ لحُِکْمِ رَبِّکَ وَ لَا تَکُن کَصَاحِبِ الحُْوتِ إِذْ نَادَى‏ وَ هُوَ مَکْظُوم‏ ( صبر کن اى پیغمبر! براى حکم پروردگار خود و مباش در طلب عجله عذاب ایشان مثل صاحب ماهى که یونس پیغمبر بود صبر نکرد بر اذیت قوم خود و عذاب ایشان را خواست. وقتى که یونس خواند پروردگار خود را در حالتى که او دلتنگ بود از قوم خود )

 نظر دهید »

آدرس امام‌زمان‌در‌قرآن

20 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

​•✦✨ کلام الله ✨✦•

❖✨﷽✨❖
💠 آدرس امام زمان عج 💠
🔸 از بزرگی پرسیدند:

آدرس امام زمان عج کجاست؟

کجا می‌شود حضرت را پیدا کرد؟
🔸 ایشان فرمودند:

آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است.

آنجا که می‌فرماید:

 ↯↻↯↻↯

🔰 سوره‌ مبارکه قمر، آیه ﴿۵۵﴾
〖فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ〗
🍃 ترجمه فارسی:

【در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر!】
🔹 هرجا که صدق و درستی باشد،

🔹 هرجا که دروغ نیرنگ نباشد،

🔹 هر جا که دغل‌کاری و فریب‌کاری نباشد،

🔹 هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد،

حضرت آنجا تشریف دارند… ➣●•
💠 @harrozbaqoraan 💠

‌

 نظر دهید »

زمان در آخر الزمان

20 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

​💠 و اینک …. #اخرالزمان  ….
🌟 امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمودند: 💎در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته می شود. هر سالی به قدرت یک مه و هر ماهی به قدر یک هفته، و هر هفته ای به اندازه یک روز و هر روزی به قدر یک ساعت می گذرد و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه می گردد.
📚5) کنز العمال، ج 14، ص 244. 
🔷🔹 اگر درست دقت کنید زمان هم برکت ندارد ..!! بیدار می شویم هنوز تو فکر صبحانه ایم نهار شده! تا تکون می خوریم شب میشه !

انگار همین ماه پیش عید نوروز بود !
گذر زمان را دقت کنید …

🦋 @harrozbaqoraan 🦋

 نظر دهید »

نیاز به مشورت در کلام مولا

12 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

​✨⚜ #کلام_مولا ⚜✨

💠🔹 امیرالمؤمنین على عليه السلام:
🔸هرگاه به #مشورت نيازمند شدى،

نخست از مشورت با جوانان آغاز كن،
زیرا ذهن آنان، تيزتر

و حدس آنان، سريع تر است.
🔸پس مسئله را به ميانسالان و پيرمردان، واگذار تا در آن نقّادى كرده، بهترين را برگزينند،
چرا كه تجربه آنان، بيشتر است.

📗نهج البلاغة ج۲۰ ص۳۳۷،ح۸۶۶

‌⇦ ڪلیڪ ڪنید ⇩‌‌⇩‌⇩‌

〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🦋 @harrozbaqoraan 🦋

 نظر دهید »

آه مادر

12 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

​✒️📃

شعـــــ📝ــــــر مهـــــــ 💕 ـــــدوے
 

‍ ✍امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه
🔘🕯

امسال هم نوکر حسابم کردی آقا

بد بودم امّا انتخابم کردی آقا

🔘🕯

در مجلس روضه مرا هم راه دادی

یک بار دیگر مستجابم کردی آقا

🔘🕯

اصلاً نگفتی که برو ، برگرد ، جا نیست

آه از خجالت خیسِ آبم کردی آقا

🔘🕯

کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی

با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا

🔘🕯

مثل همیشه آبرویم را خریدی

پیش همه عالی جنابم کردی آقا

🔘🕯

از اولش کارِ تو ذرّه پروری بود

در آخرش هم آفتابم کردی آقا

🔘🕯

بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشی ام شد

تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا

🔘🕯

زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی

با این قباله کامیابم کردی آقا

🔘🕯

یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم

از میخ در گفتی کبابم کردی آقا

🔘🕯

ألـلَّـھُــمَــ ؏ َـجــِّـلْ لِوَلــیِـڪْ ألــْـفــَـرَج

 #شعر_مهدوی

ا___________________

🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿

@Farhange_Mahdaviat

 نظر دهید »

۱۲ویژگی خاص حضرت زهرا(س)

11 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

le="margin-right: 0px; margin-bottom: 20px; margin-left: 0px; font-size: 14px; line-height: 33px;">ویژگیهاى خاص حضرت فاطمه علیها السلام
حضرت فاطمه زهراء علیها السلام در زندگى خود داراى ویژگى خاصى بودند. از ابتداى خلقت تا پایان عمر، که عبارتند از:
۱- اولین ویژگى آن حضرت خلقت آن حضرت است از نور خدا

امام صادق علیه السلام از پیامبر (صلى الله علیه وآله ) روایت مى کنند که :

خداوند عز و جل فاطمه علیها السلام را از نور خود خلق کرد قبل از آنکه آدم را بیافریند. و نام فاطمه مشتق شده از نام خداوند به پیامبر (صلى الله علیه وآله ) دستور مى دهد که چهل روز در خلوت ، شبها به عبادت و روزها را روزه دارى کند و بعد از اتمام این مدت براى او طعام بهشتى مى فرستد.

۲- یکى دیگر از ویژگی هاى منحصر به فردصدیقه طاهره علیها السلام ، تکلم کردن او در رحم با مادر عزیزش بود که او را در سختی هاى تسلى مى داد.

۳- سومین ویژگى آن حضرت اینکه : به هنگام تولدش برترین زنان قابله اش ‍ بودند و بعد از تولد نور وجودش تمام خانه هاى مکه را روشن کرد و او را با آب کوثر شستشو دادند و او لب به سخن گشود که خدایى جز الله نیست و پدرم پیامبر خدا و شوهرم جانشین او و فرزندانم امامان بعد از او هستند.
هم چنین در روایت آمده است که حورالعین و بهشتیان یکدیگر را در ولادت آن حضرت بشارت دادند و جشن میلاد گرفتند.

۴- رشد و نمو آن حضرت :

امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام رشد جسمى خود را آغاز نمود به طورى که در هر روز به اندازه یک هفته و در هر هفته به اندازه یک ماه و در هر ماه به اندازه یک سال کودکان هم سن خود رشد مى نمود.

۵- ازدواج آسمانى :

عقد او در آسمانها بسته شد، پیامبر (صلى الله علیه وآله ) به على علیه السلام فرمود:

که یا على عده اى از مردم مرا در مورد ازدواج فاطمه سرزنش کرده و گفتند: او را به مرد فقیرى دادى ، به آنان گفتم : من او را به همسرى على علیه السلام در نیاوردم ، بلکه خداوند واسطه این ازدواج بود، همانا خداوند مى فرماید: اگر على علیه السلام را نیافریده بودم براى دخترت فاطمه بر روى زمین از آدم تا کنون کفو و همتایى نبود.

۶- مهریه آسمانى :

از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) در مورد مهریه فاطمه در آسمان سؤ ال شد. حضرت فرمود: مهریه اش در آسمان خمس زمین است و هر کس در آن راه رود و نسبت به او و شوهرش و فرزندانش کینه داشته باشد. تا روز قیامت به صورت حرام بر آن راه برفته است .

۷- او اولین زن طاهره بود. فاطمه زهراعلیها السلام از همه آلودگیها و پلیدیها پاک بود و هرگز خون حیض و نفاس ندید و تا زنده بود خداوند زنان دیگر را بر على علیه السلام حرام کرده بود.

۸- عصمت فاطمه علیها السلام :

او تنها زن معصوم اسلام است که آیه قرآن درباره او و اهل بیت علیه السلام نازل شده است .
انما یرید الله الیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا 
در معصوم بودن او همین بس که خداوند بواسطه خشم او خشمگین و به واسطه رضاى او راضى مى شود.

۹- فرشتگان خدمتکار فاطمه علیها السلام :

روایت شده است که آن حضرت گاهى در نماز بود و فرزندش گریه مى کرد و مشاهده که فرشتگان گهواره اش را حرکت مى دادند و یا اینکه آسیاى دستى آن حضرت را مى چرخانند.

۱۰- محدثه بود:

یعنى با فرشتگان صحبت مى کرد. بعد از رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله ) فرشتگان الهى بر او فرود مى آمدند و با او صحبت مى کردند و مصحف را بر او نازل کردند.
امام صادق علیه السلام فرمود:

فاطمه زهراء علیها السلام را محدثه نامیده اند، زیرا که فرشتگان آسمان فرود آمده و با ایشان گفتگو کردند همانگونه که مریم دختر عمران را مورد ندا قرار داده اند. فرشتگان آسمانى به فاطمه زهراء علیها السلام گفتند: اى فاطمه ! خدا تو را انتخاب کرده و پاک نموده و بر زنان عالم و برترى بخشیده است . 

۱۱- اولین شخصى که بعد از پیامبر (صلى الله علیه وآله ) وارد بهشت مى شود.

۱۲- پنهانى بودن قبرش بعد از ۱۴۰۰ سال . این از ویژگیهاى خاص آن حضرت مى باشد.






 نظر دهید »

اشک پنهان

10 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

​بشڪند پاے ڪسے ڪہ لگدش سنگین بود

تا ڪہ زد سلسلہ ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد

نسل سادات بہ یک ضربہ ی پا ریخت بهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 
@heydarioon110

 نظر دهید »

حسن خلق

01 بهمن 1396 توسط معصومه شهابي پور

​معنای خوش اخلاقی

در کتاب‌های اخلاقی؛ برای حُسن خلق و خوش اخلاقی دو معنا بیان شده است:
یک. اتصاف به فضایل اخلاقی و تحصیل مجموعه کمالات و خصلت‌های پسندیده‌ای که انسان در مسیر خودسازی و پرورش نفس، خود را به آنها می‌آراید.[1]
دو. نرم‌خویى و خوش‌سخنى و گشاده‌رویى‏ با دیگران.[2] بنابراین، به کسی خوش اخلاق گفته می‌شود که با گشاده‌رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد و محبت‌آمیز با مردم روبرو می‌شود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش‌رویى برخورد کند. امام صادق(ع) در تعریف خوش اخلاقی می‌فرماید: «حُسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی، سخنت را پاکیزه گردانی و برادرت را با خوش‌رویی دیدار نمایی».[3]
البته خوش‌رفتاری باید به گونه‌ای باشد که وقار و متانت از دست نرود. برای رسیدن به چنین صفاتی لازم است انسان خود را به صفاتی مزیّن کند که از فرد، شخصیّتی متین و باوقار و در عین حال خوش مشرب و دوست داشتنی و محبوب بسازد؛ صفاتی مانند: تواضع، انسان دوستی، صداقت، فداکاری، گذشت، مهربانی، و سایر صفات نیک انسانی.
اهمیت خوش اخلاقی
دین اسلام همواره پیروان خود را به حُسن خلق و نرم‌خویی و ملایمت در گفتار و رفتار فراخوانده و از درشتی و تندخویی بازداشته است؛ چون این آموزه یکی از مهم‌ترین عوامل قدرت، موفقیت و پیروزی انسان در زندگی است. چنانچه همین، عامل موفقیت پیامبران الهی بویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) در جذب قلوب انسان‌ها و گسترش دین بوده است. از آن روی خدای مهربان پیامبران و سفیران خود را از میان انسان‌های مهربان و خوش اخلاق برگزیده تا بهتر و آسان‌تر در قلب‌ها نفوذ کنند و آنان را به سوی معرفت الهی رهنمون باشند. خدای تعالی درباره حضرت محمد مصطفی(ص) که مصداق کامل حُسن خلق است، می‌فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیم»؛[4]‏ و یقیناً تو بر ملکات و سجایاى اخلاقى عظیمى قرار دارى.
بعد در آیه‌ای دیگر فرمود: به همین دلیل هم توانستی در دل‌ها نفوذ کنی و آنان را پیرامون خود گرد آوری و در دعوت خویش موفّق عمل کنی: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ».[5]
در زمینه خوش خلقى و برخورد خوب با همه مردم، روایات فراوانى در منابع اسلامى دیده می‌شود که به حدّ تواتر می‌رسد، تعبیراتى که در این روایات در برابر این فضیلت اخلاقى آمده است در کمتر مورد دیگرى دیده می‌شود، این تعبیرات‏ بیانگر نهایت اهتمام اسلام به این مسئله مهم اخلاقى است.[6] که در این‌جا به ذکر چند حدیث بسنده می‌شود:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الْاسْلامُ حُسْنُ الْخُلْقِ»؛[7] اسلام همان خوش‌رویى است. این تعبیر نشان می‌دهد که عصاره تعلیمات اسلام همان حُسن خلق است.
در حدیثی از حضرت امام على(ع) می‌خوانیم: «عُنْوَانُ صَحِیفَةِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ خُلُقِه‏»؛[8] سرلوحه نامه عمل انسان با ایمان، حُسن خلق او است. می‌دانیم آنچه در عنوان و سرلوحه نامه اعمال قرار می‌گیرد، بهترین و مهم‌ترین آنها است و به تعبیر دیگر، چیزى است که قدر جامع همه اعمال نیک است و قبل از هر چیز نظرها را به خود متوجّه می‌سازد.[9]
خلاصه این‌که؛ رابطه با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی یکی از مهم‌ترین و گسترده‌ترین عرصه‌های خودسازی و پرورش توانایی‌های انسان است. در این میدان است که انسان می‌تواند در اثر ارتباط با انسان‌های دیگر ارزش‌های وجودی سایر مهارت‌های حرفه‌ای، علمی، عقلی و مدیریتی خود را بنمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی توانایی‌هایی دیگران نیز کمک نماید. در عرصه تعامل اجتماعی، حُسن خلق و خوش اخلاق بودن (به معنای دوم)، جایگاه ویژه‌ای دارد، و اولین نمود توانایی شخصیت روحی و معنوی انسان است.

 نظر دهید »

سید علی هرگز تنها نیست

15 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

 1 نظر

آثار وبرکات بیداری بین الطلوعین

15 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​

آثار و برکات بیداری بین الطلوعین


بین الطلوعین فاصله زمانی از طلوع فجر و اذان صبح تا طلوع آفتاب است که حدود یک ساعت و نیم طول می‌کشد. در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده که انسان به این نتیجه می‌رسد که اگر می‌خواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختی‌ها رهایی یابد می‌بایست در این ساعات بهشتی بیدار بماند؛ چرا که فرشتگان در حال تقسیم روزی هستند و اگر خواب بمانی از همه چیز باز ماندی. نویسنده در مطلب حاضربا مراجعه به آیات و روایات نقش کلیدی این ساعت از شبانه روز را تبیین کرده است.



ساعتی از ساعات بهشت
از نظر فلسفی میان لحظات زمانی هیچ تفاوتی نیست؛ چون زمان یک بعد از ابعاد ماده است که از آن به بعد چهارم پس از طول و عرض و عمق یاد می‌شود. زمان به سبب اینکه اعتباری‌تر از این سه بعد است، به نظر می‌رسد که کم تاثیرتر از دیگر ابعاد مادی باشد؛ به ویژه آنکه زمان در زمین با زمان در مریخ و مشتری و عطارد و دیگر سیارات بسیار متفاوت است. این بیست و چهار ساعت در زمین در سیاره دیگر چیز دیگری است. از طرفی زمان فاصله حرکت یک چیز از مبدا به منتهاست و این فاصله به طور طبیعی تفاوتی ندارد مگر همان تفاوت شتاب جرم و امور دیگری که به حوزه فیزیک و طبیعت و یا فلسفه مربوط است.
اما بر اساس آموزه‌های قرآنی انسان چون در عالم ماده است، اسیر و محاط به احکام و سنت‌ها و قوانین حاکم بر آن است. از این رو ماده به شکلی بر انسان احاطه دارد و باید این احکام و قوانین را بشناسد و به درستی از آن به نفع خود بهره ببرد.
آموزه‌های قرآنی بر این نکته تاکید دارد که روز‌ها و ساعت ‌ها و زمان‌های شبانه روز با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت چنان روشن و برجسته است که سرنوشت انسان را تغییر می‌دهد و خوشبختی و بدبختی را موجب می‌شود. سحرگاهان از جمله زمان‌هایی است که مورد تاکید قرآن قرار گرفته و نماز شب در آن و استغفار، راهی است که انسان را به مقام احسان می‌رساند.(ذاریات، ایات 16 تا 18)
یکی دیگر از ساعات بسیار مهم در طول شبانه روز، بین الطلوعین است. بِینَ الطُّلوعَین، فاصله زمانی میان دمیدن صبح صادق (طلوع فجر) و طلوع آفتاب است. بین الطلوعین در حقیقت همان زمانی است که هوا تقریبا گرگ و میش شده است.
در قرآن از ساعاتی پیش از طلوع خورشید برای دعا و ذکر خدا، یاد شده و دعا‌ها و اذکاری از معصومین برای این ساعات ذکر شده است. خداوند می‌فرماید: فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى؛ پس بر آنچه مى‏گويند شكيبا باش، و پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از غروب آن، با ستايش پروردگارت او را تسبيح گوى، و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز، باشد كه خشنود گردى.(طه، آیه 130)
همچنین در آیه 39 سوره ق می‌فرماید: فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ؛ و بر آنچه مى‏گويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب، به ستايش پروردگارت تسبيح گوى.
خداوند در آیات قرآنی از فرشتگانی یاد می‌کند که مسئولیت‌های خاصی دارند. برخی از فرشتگان برای بارور کردن ابر‌ها و آدم‌ها و گیاهان هستند، برخی مسئول جا‌به‌جایی ابرها، برخی مسئول پخش روزی(ذاریات، آیه 1)، حاملان دانه‌های باران(همان، آیه 2 )، تقسیم کنندگان امور و کارها(همان، آیه 4) و مانند آنها هستند.
بر اساس برخی از روایات تقسیم روزی که فرشتگان انجام می‌دهند و کار‌ها و امورات مردم را مشخص می‌کنند، در این ساعات از روز انجام می‌گیرد. در روایات تفسیری در ذیل آیه 57 سوره بقره «و أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى؛ و ما بر شما من و سلوی فروفرستادیم» آمده است که زمان نزول آن‌ها در بین الطلوعین بوده است.
در ذیل آیه 4 سوره ذاریات که خداوند فرموده است: فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً، در روایات تفسیری آمده است: إن الملائکة تقسم أرزاق بنی آدم ما بین طلوع الفجر إلى طلوع الشمس فمن نام ما بینهما نام عن رزقه؛ فرشتگان در هنگام بین طلوع فجر و طلوع خورشید، رزق و روزی بنی آدم را تقسیم می‌کنند و کسی که در آن زمان در خواب باشد رزقش را از دست می‌دهد.
همچنین خداوند می‌فرماید: وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّح بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالعَشیّ وَ الإِبکار؛ پس صبر كن كه وعده خدا حقّ است و براى گناهت آمرزش بخواه و ستایشگر پروردگارت در شامگاهان و بامدادان باش.(غافر، آیه 55) در تفسیر آمده که مقصود از «الإبکار» بین الطلوعین است.
زمان بین الطلوعین به ویژه برای نماز و خواندن قرآن توصیه و سفارش الهی است؛ زیرا زمانی است که همه چیز در آن لحظات مشهود است. خداوند می‌فرماید: أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار، و نيز نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره مقرون با حضور فرشتگان‏ است. (اسراء، آیات 78)
علامه طباطبایی در این باره می‌فرماید: «دلوک الشمس» به معنای زوال آفتاب و ظهر است، «غسق اللیل» به معنای نیمه شب است و «قرآن الفجر» اشاره به نماز صبح است. لذا، این آیه شریفه از اول ظهر تا نصف شب را شامل مى‏شود، و نمازهاى واجب یومیه که در این قسمت از شبانه روز باید خوانده شود چهار نماز است، ظهر و عصر و مغرب و عشاء؛ و با انضمام نماز صبح که جمله: «و قُرْآنَ الْفَجْرِ» دلالت بر آن دارد نمازهاى پنجگانه یومیه کامل مى‏شود.(ترجمه المیزان، ج ‏13، ص 241)
از این آیات به خوبی به دست می‌آید که این ساعات بسیار مهم و ارزشی است و در زندگی انسان بسیار تاثیرگذار است.امام باقر (ع) این ساعات را ساعتی از ساعات بهشت دانسته و در بخشی از مناظره خود با اسقف اعظم مسیحی در خصوص زمان بین الطلوعین این گونه فرمود: آن ساعت از ساعات بهشت است، لذا در آن ساعت بیماران به هوش می‎آیند و درد‌ها ساکن می‎شوند و کسی که شب را نخوابیده در این ساعت به خواب می‎رود و خداوند این ساعت را در دنیا موجب علاقه کسانی که به آخرت رغبت دارند گردانیده و از برای عمل کنندگان آخرت دلیلی واضح ساخته و برای منکرین آخرت حجتی گردانیده است.
آثار مثبت و منفی خواب و بیداری بین‌الطلوعین 
آموزه‌های اسلامی دو دسته آثار مثبت و منفی برای خواب و بیداری در زمان بین الطلوعین بیان کرده است. در این ساعت همان طوری که لشکر فرشتگان در آمد و شد هستند، لشکر شیطان و ابلیس نیز بسیج می‌شوند؛ زیرا آنان نیز می‌خواهند بندگان را از فرصت استثنایی در شبانه روز دور نگه دارند. در بعضى از روایات از آن به یکى از دو زمان غفلت تعبیر شده، چنان‌که امام باقر(ع) مىفرماید: «ابلیس ملعون لشکریان خویش را در دو وقت: هنگام طلوع خورشید و غروب آن، پراکنده مى سازد، چراکه این دو زمان، دو زمان غفلت است».( کافى، ج 2، ص 522، حدیث 2) 
در روایات است كه «در ساعات اولیه شب بخوابید و بین الطلوعین بیدار باشید (من‏لایحضره‏الفقیه- جلد4- ص20) تا از آثار و برکات بیداری در این ساعات بهره مند شوید.
الف: آثار و برکات مثبت بیداری در بین‌الطلوعین: در آیات و روایات آثار و برکاتی برای این ساعات بیان شده است. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- تقسیم روزی: بر اساس آموزه‌های قرآنی، روزی هر موجودی قسمت و مقدر شده است. مقدرات الهی بر اساس حکمت و مصلحت است. در آیات قرآنی بیان شده که امور در هر سال در شب قدر ماه رمضان تقدیر می‌شود(سوره قدر؛ آیات 1 تا 5؛ دخان، آیات 1 تا 4) امام زین‌العابدین (ع) می‌فرماید: قَالَ لَا تَنَامَنَّ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنِّی أَكْرَهُهَا لَكَ إِنَّ اللَّهَ یُقَسِّمُ فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ أَرْزَاقَ الْعِبَادِ عَلَى أَیْدِینَا یُجْرِیهَا؛ هرگز قبل از طلوع خورشید نخواب که من آن را برایت خوب نمی‌دانم، زیرا خدواند در آن وقت، روزی بندگانش را به دست ما تقسیم می‌کند. (وسائل‏الشیعة، ج 6، ص 498) امام رضا(ع) نیز می‌فرماید: الملائکه تقسم ارزاق بنی آدم ما بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس فمن نام فیما بین‌ها نام عن رزقه؛  مابین طلوع سپیده صبح تا طلوع خورشید ملائکه الهی ارزاق انسان‌ها را سهمیه‌بندی می‌کنند. هر کس در آن زمان بخوابد، غاقل و محروم خواهد شد. (وسائل الشیعه ج 6 ص 49)
2- رهایی از بلا: از پیامبر(ص) یک ذکری بیان شده که خواندن آن در این ساعات موجب می‌شود تا از بلایا در آن روز رهایی یابد.(بحارالانوار، جلد 83، صفحه 298، حدیث 59) این ذکر در بخش اعمال و آداب این ساعات می‌آید.
3- حفظ نعمت‌های چهارگانه: بیداری در این ساعات از صبح با ذکر نعمت‌های الهی موجب می‌شود تا آنچه از معرفت خدا، ایمان و اسلام، رزق و ستاریت را خداوند به او داده، حفظ شود.(دعوات راوندى، صفحه 81، حدیث 204 و بحارالانوار، جلد 83، صفحه 282، حدیث 45 با اندکى تفاوت) 
4- خسارت‌های مالی: انسان اگر در این ساعات بیدار بماند و ذکر خاصی را که در اعمال این ساعات آمده بخواند، از زیان‌های مالی و از دست دادن اصل سرمایه درامان خواهد بود. (خصال، جلد 2، صفحه 622 و بحارالانوار، جلد 83، صفحه 249، حدیث 11)
ب: آثار منفی خوابیدن در ساعات بین الطلوعین:
1- فقر: از جمله آثار منفی خوابیدن در بین الطلوعین می‌توان به فقر و بدبختی و نداری اشاره کرد. در روایت است: مَا عَجَّتِ الْأَرْضُ إِلَى رَبِّهَا عَزَّ وَ جَلَّ کَعَجِیجِهَا مِنْ ثَلَاثٍ مِنْ دَمٍ حَرَامٍ یُسْفَکُ عَلَیْهَا أَوِ اغْتِسَالٍ مِنْ زِنًى أَوِ النَّوْمِ عَلَیْهَا قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ؛ زمین به سوی پروردگارش، فریادی مانند این سه فریاد (از بعد شدت) بر نمی‌آورد: فریاد از خونی که به ناحق بر روی او می‌ریزد، آب غسلی که با عمل زنا ریخته می‌شود، خوابی که پیش از طلوع خورشید باشد. (من‏ لایحضره ‏الفقیه؛ ج4، ص20) امیرمومنان علی(ع) نیز می‌فرماید: أَنَّ النَّوْمَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ شَتَاتَ الْأَمْرِ؛ خواب پیش از طلوع خورشید و نیز خواب قبل از نماز عشاء، باعث فقر و پریشانی امور می‌شود.(مستدرك‏الوسائل، ج 5، ص 110) 
2- بلا: بر اساس آنچه بیان شد به خوبی معلوم می‌شود که خوابیدن در هنگام بین الطلوعین موجب جلب بلا و مصیبت است؛ زیرا اگر بیداری موجب رهایی و دفع و رفع بلاست، خواب عامل جذب آن خواهد بود.
3- کوردلی: بر اساس روایتی که از امیرمومنان (ع) وارد شده کسی که در این ساعات می‌خوابد گرفتار کوردلی می‌شود و معرفت الهی از دل او می‌رود. (دعوات راوندى، صفحه 81، حدیث 204 و بحارالانوار، جلد 83، صفحه 282، حدیث 45 با اندکى تفاوت) 
4- کفر و بی ایمانی: بر اساس همین روایت پیش گفته کفر و بی ایمانی محصول خوابیدن در این ساعات از شبانه روز است.(همان ،پیشین)
5- نیاز به دیگری برای رزق: اگر انسان در این ساعت بخوابد رزق او به جای آنکه در دستش قرار گیرد در دست دیگری قرار می‌گیرد و می‌بایست برای یک لقمه نان و کسب یک دانش و علم به دیگری رو اندازد تا روزی خودش را بازپس‌گیرد. (همان ،پیشین)
6- بدنامی و رسوایی: از دیگر آثار منفی خوابیدن در این ساعات آن است که اگر گناه و خطایی کرده باشد، خداوند در مقام ستاریت با او تعامل نمی‌کند و نعمت ستاریت از او سلب می‌شود. این گونه است که در جامعه براثر خطا و اشتباه و گناهی، رسوا می‌شود. (همان ،پیشین)
7- زیان‌های مالی: اگر کسی در این ساعات بخوابد نمی‌تواند از خود دفع شر کند و خسارتی که به اصل سرمایه او می‌رسد را برطرف کند. ( خصال، جلد 2، صفحه 622 و بحارالانوار، جلد 83، صفحه 249، حدیث 11)
8- نادانی: از پیامبر(ص) روایت است: النوم من أول النهار خرق و نوم القائلة نعمة و النوم بعدالعصر حمق و بین العشاءین یحرم الرزق؛ خواب اول روز، نادانی و خواب نیمروزی نعمت و خواب عصرگاهی کم خردی است و خواب اول شب(بین دو نماز مغرب و عشاء) باعث محروم شدن از روزی می‌شود.(مكارم‏الاخلاق، ص288)
9- زردی چهره: در روايات متعددى خواب بين الطلوعين مذمت شده است.اين خواب موجب فقر و پريشانى دانسته شده است. امام صادق(ع) فرمود: خواب صبحگاهان شوم است. رزق را دور و رنگ چهره را زرد و زشت مى‏كند و اين خواب شومى است. (بحارالانوار، ج 86، ص 129) در روایتی از امام باقر(ع) درمورد پرهیز از خواب صبحگاهی و ترغیب به بیداری در این ساعت آمده است: خواب صبح ،شوم و نامیمون است، روزی را دور می‌سازد، رنگ صورت را زرد و متغیر می‌کند، خداوند متعال، رزق را بین الطلوعین تقسیم می‌کند، از خواب در این زمان بپرهیزید و بدانید که من و سلوی (دو غذای لذیذی که برای بنی اسرائیل نازل می‌شد) در این ساعت برایشان فرود می‌آمد. (تهنیب، ج 2، ص 139)
10- غفلت: به این خواب ،اطلاق خواب غفلت شده است؛ شايد از اين جهت كه شخص از بركات زيادي كه در بيداري اين ساعات است، غافل بوده و خود را محروم مي كند.
برخی اعمـال و آداب بیـن الطّـلوعین 
چنان‌که گفته شد یکى از اوقات بسیار شریف و گرانبها، بین الطّلوعین (مابین طلوع صبح و طلوع آفتاب) است و اخبار زیادى از اهل بیت عصمت(ع) در فضیلت این وقت و در ارتباط با عبادت و ذکر و تسبیح خداوند در این مدّت از شبانه روز وارد شده است. 
1ـ از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: هر کس هنگام صبح، هفت بار این دعا را بخواند، در آن روز از بلا‌ها محفوظ باشد:  فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ، اِنَّ وَلِیِّىَ اللهُ الَّذى نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصّالِحینَ، فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُـلْ حَسْبِىَ اللهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ؛ خدا بهترین نگهبان است و او مهربانترین مهربانان است براستى سرپرست من خدایى است که قرآن را فرستاد و او شایستگان را دوست دارد پس اگر روگرداندند بگو خدا مرا بس است که معبودى جز او نیست بر او توکل کنم که او پروردگار عرش بزرگ است.( بحارالانوار، ج 83، ص 298، حدیث 59)
2ـ مرحوم کلینى از امام باقر(ع) فضیلت فراوانى براى این دعا نقل کرده است که پیش از طلوع آفتاب خوانده شود: اَللّهُ اَکْبَرُ، اَللّهُ اَکْبَرُ کَبیراً، وَسُبْحانَ اللّهِ بُکْرَةً وَ اَصیلاً، وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ کَثیراً، لا شریکَ لَهُ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ ؛ خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است به کمال بزرگى و منزه است خدا در بامداد و پسین و ستایش بسیار، خاص خدا ،پروردگار جهانیان است که شریکى ندارد و درود خدا بر محمّد و آلش.( کافى، جلد 2، صفحه 526، حدیث 14)
3ـ «قطب راوندى» از امیر مؤمنان(ع) روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: هر کس که صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند، مى‌ترسم که این نعمت هاى خدا از او زایل گردد؛ آن چهار نعمت و سپاس بر آن، چنین است: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفنى نَفْسَهُ،وَ لَمْ یَتْرُکْنى عَمْیانَ الْقَلْبِ، اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَنى مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَ رِزْقى فى یَدَیْهِ وَ لَمْ یَجْعَلْ رِزْقى فى اَیْدى النّاسِ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى سَتَرَ ذُنُوبى وَ عُیُوبى، وَلَمْ یَفْضَحْنى بَیْنَ النّاسِ؛ ستایش خدایى را سزاست که خود را به من شناساند و مرا کوردل وامگذارد، ستایش خدایى را سزاست که مرا از امّت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد قرارم داد و ستایش خدایى را سزاست که روزى مرا در اختیار خود قرار داد و روزیم را در اختیار مردم قرار نداد، ستایش خدایى را سزاست که گناهان و عیبهایم را پوشاند و در میان مردم رسوایم نکرد.( دعوات راوندى، صفحه 81، حدیث 204 و بحارالانوار، جلد 83، صفحه 282، حدیث 45 با اندکى تفاوت)
4ـ مرحوم «صدوق» با سند معتبرى از امیر مؤمنان على(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هر کس سوره هاى توحید و قدر و همچنین آیة الکرسى را یازده بار پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارتهاى مالى محفوظ مى‌ماند و همچنین فرمود: هر کس دو سوره «قل‌هو اللّه» و «انّا انزلناه» را پیش از طلوع آفتاب بخواند در آن روز گناهى از او سر نخواهد زد هرچند شیطان در این راه تلاش فراوان کند.(خصال، ج 2، ص 622 ؛ بحارالانوار، ج 83، ص 249، حدیث 11)
5ـ بسیار مناسب است که در این وقت مقدارى قرآن همراه با تدبّر و اندیشه بخواند و با آیات آن روح و جان خود را تازه کند و نیز مناسب است دعاى صباح امیرمؤمنان على(ع) را در این وقت بخواند.
در مفاتیح الجنان اذکار عام و خاصی به عنوان تعقیبات مشترکه و خاصه در همان آغاز مفاتیح الجنان آورده شده است.
آثار فیزیولوژیک خواب بین الطلوعین
متاسفانه افراد بسیاری این گونه مسائل را صرفاً به عنوان دستورالعمل‌های ارشادی و اخلاقی قلمداد می‌کنند، در حالی كه این دستورات صد در صد كاربردی هستند وعلم روز نیز بر پایبندی به آن‌ها تاکید فراوان دارد و به کار بردن آن‌ها فواید جسمی وروحی زیادی برای انسان به ارمغان می‌آورد. به عنوان نمونه یكی از فواید فیزیولوژیک بیداری بین الطلوعین این است که هورمونی در بدن به نام هورمون رشد(سوماتوتوروپ) وجود دارد كه بیشترین میزان ترشح آن حدود دو ساعت بعد از غروب آفتاب می‌باشد(زیرا بدن انسان یك فیزیولوژی خاصی دارد كه با عالم هماهنگ می‌باشد) و در رویات آمده كه همان ساعت بخوابید. 
اینكه خواب کافی در زمان مناسب، باعث بلندی قد می‌شود، به این دلیل است كه در اوایل شب، این هورمون ترشح می‌شود و اگر كسی سر شب بخوابد، رشد متناسب و متعادلی پیدا می‌كند.
اما یك سری از هورمون‌های استرس زا وجود دارند(البته در جای خود مفید می‌باشند) كه به آن‌ها «كورتیكواستروئید» گفته می‌شود، مانند هورمون «کورتیزول». بیشترین میزان ترشح این هورمون‌ها دو ساعت قبل از طلوع آفتاب می‌باشد؛ یعنی دقیقا هنگام بین الطلوعین (از طلوع فجر تا طلوع آفتاب). 
اینكه خواب بعد از اذان صبح، باعث ناراحتی و كسلی و پریشانی انسان می‌شود، ولی بیدار شدن در موقع اذان حالت شادابی می‌آورد، به خاطر ترشح این هورمون‌هاست. همچنین اگر زمانی كه این هورمون‌‌ها حداكثر ترشح خود را دارند، انسان خواب باشد، احتمال سكته زیاد است. لذا به گفته متخصصان بیشترین آمار مرگ در خواب، در ساعات بین الطلوعین می‌باشد.
اگر همین مسئله یعنی نخوابیدن بین الطلوعین را یك پزشك به ما توصیه می‌كرد، با شوق و اطمینان بیشتری به آن عمل می‌كردیم، زیرا به كاربردی بودن آن معتقد بودیم، اما دستورات دینی را به عنوان مسائل صرفاً اخلاقی پنداشته و كمتر به آن‌ها توجه می‌كنیم.
حضرت امام سجاد (ع) به بیداری در بین الطلوعین اهتمام داشت و آن را تنها به یاد خدا می‌گذراند و هرگز با دیگران مشغول به صحبت نمی‌شد. (بحارالانوار، ج 46، ص 191، حدیث 57 به نقل از السوائد)
فقیهان شیعه در بحث از آداب بیع ـ به استناد احادیثی ـ کراهت معامله و تجارت را در زمان بین الطلوعین یادآور شده و بین الطلوعین را زمان دعا وعبادت دانسته‌اند.(تهذیب، شیخ طوسی، ج 7، ص 8؛ نراقی، احمد، مستندالشیعة، ج 14،ص 25) وقوف در مشعر، در بین الطلوعین روز عیدقربان نیز از ارکان حج شمرده شده است. (مستند الشیعه، نراقی، نراقی، ج۱۲، ص۲۴۹)
منظور از وسعت روزي چیست؟
چنانکه گذشت بيداري بين الطلوعين داراي آثار و فوايد بسياراست که از مهم‌ترین آن‌ها نشاط دروني وروحی، طول عمر، بركت و وسعت روزي … می‌باشد. این بركت و وسعت روزي حتي براي كساني كه حقوق ثابت ودر آمد مشخص دارند نيز مطرح است. اما درخصوص افزایش روزی ممکن است برای عده‌ای این سوال پیش آید که با وجود مداومت بر این بیداری، افزایش محسوسی در روزی و درآمد خود مشاهده نمی‌کنند وهمان حقوق و درآمد وپول و خرجی روزانه می‌رسد، در پاسخ باید گفت که روزی تنها منحصر به جنبه مادی نیست و هر خیری اعم از مادی و معنوی، روزی محسوب می‌شود به طور مثال شنیدن حرف خوب ،کسب آگاهی و علم جدید، داشتن دوست  وهمسایه خوب، پیدا کردن حال دعا ورقت قلب معنوی، توفیق گره گشایی از خلق وکمک به نیازمندان  وصد‌ها وبلکه هزاران مصداق برای روزی وجود دارد که چه بسا فرد خودش متوجه به دست آوردن آن‌ها نشود. همچنین خرج هاي بي مورد، ضررها، بيماري ‌ها و موفقيت تحصيلي فرزندان و … همگي مي تواند بسيار پر هزينه باشد كه به بركت بهره هاي معنوي چه بسا اين گونه هزينه ‌ها به سراغ فرد نيايدواین چنین، انسان بهره مند از برکت و روزی  شود. 
آیت‌الله بهجت و درمان درد‌ها با نماز و بيداري بين الطلوعين
نگارنده به یاد دارد روز شنبه 28 آبان سال 1379، ماه شعبان بود که شخصی برای درمان دردی از آقای بهجت (ره) سوالی کرد. ایشان پاسخ دادند که بر نماز اهتمام داشته باش و پس از نماز صبح در بین الطلوعین بیدار باش و در این ساعت بیرون برو و در بیرونی تعقیبات را انجام ده و پیاده روی کن!
(به نظرم جوان گفته بود: من وقتی در اتاق هستم خوابم می‌برد و نمی‌توانم این یک ساعت و نیم بین طلوع فجر و اذان صبح تا طلوع خورشید را بیدار بمانم. از این رو آیت‌الله پیشنهاد بیرون رفتن و پیاده روی و انجام تعقیبات در هوای بیرون اتاق را به این جوان داده بود.)
سپس از او پرسید: کجایی هستی؟
جوان پاسخ داد: اهل تبریز.
آیت الله فرمود: خب! هوای آنجا زیاد هم سرد نیست. در این ساعت بیرون باش و تعقیبات را در بیرون انجام بده!
جوان پرسید: دیگر چه کاری کنم؟!
آیت الله فرمود: همین کار را انجام بده!
جوان گویی به پاسخش نرسیده باشد. دوباره پرسید: اگر نشد باز خدمت برسم؟!
آیت الله سکوت کرد و به مسیرش ادامه داد. آنجا بود که یاد اشکالات بنی‌اسرائیل و داستان گاو افتادم. هر چه بیشتر بپرسی کار را بر خودت سخت‌تر می‌کنی.

 نظر دهید »

تاثیر وفایده اذان

14 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​آثار و فوايد اذان

اذان عبادتى است كه داراى ابعاد مختلفى بوده و هر يك از جملات آن داراى آثار و فوايد تربيتى, اجتماعى, سياسى و فرهنگى اى است كه مهم ترين آنها بدين شرح است: 
1. وقت نماز را براى بندگان تعيين مى كند.
2. مفاهيم عالى اعتقادى را تعليم مى دهد.
3. مردم را به عبادت تشويق مى كند.
4. سبب بيدارى غافلان است.
5. مردم را به وحدت و يكپارچگى دعوت مى كند.
6. مسلمانان را به وقت شناسى و نظم در كارها دعوت مى كند.
7. دافع شيطان است; چنان كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: هرگاه در تنهايى وحشت زده شديد و پنداشتيد كه شياطين از جن مى خواهند سر راه شما را بگيرند, اذان بگوييد.(20) 
8. زمينه را براى تربيت معنوى كودكان آماده مى كند.
9. اذان موجب غم زدايى است.
10. اگر اذان از روى ايمان و اخلاص گفته شود, خداوند گناهان گوينده آن را مى بخشد: ((من اذن فى سبيل الله صلوه واحده ايمانا و احتسابا تقربا الى الله.
غفر الله له سلف من ذنوبه;(21) كسى كه براى خدا, اذان يك نماز را از روى ايمان و اخلاص بگويد, خداوند گناهان گذشته او را مى بخشد.))
11. روزى را زياد مى كند.
سليمان بن عقيل گفت: به حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام) عرض كردم: چرا انسان بايد همراه با موذن اذان بگويد؟ فرمود: اين كار موجب افزايش روزى مى شود.(22) 
12. گواهى به ولايت و امامت حضرت على(عليه السلام) مى دهد.
از آن جا كه بنى اميه و بنى مروان, گستاخى را به جايى رساندند كه (العياذ بالله) لعن و سب حضرت على(عليه السلام) را جزء اذان و اقامه قرار دادند, و با صداى بلند اعلام مى نمودند و منكر اسلام و ايمان حضرت على (عليه السلام) شدند در حالى كه آن حضرت نخستين كسى بود كه اسلام را پذيرفت.
بنابراين شهادت به ولايت حضرت على(عليه السلام) در اذان, انسان را در مسير ((صراط مستقيم)) ثابت قدم نگاه مى دارد.

 2 نظر

تاآخرین نفس پای تو ایستاده ایم

14 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

ای عزیزترین رهبر، ما با وجود شما به جهان فخر میفروشیم

 نظر دهید »

فضیلت دعای عهد

13 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​دعای عهد چه خط مشی و افقی را برای منتظران ترسیم می کند؟




یکی از دغدغه های جدی منتظران این است که زندگیشان رنگ و بوی زندگی مهدوی بگیرد. ما همیشه به دنبال این هستیم که بدانیم زندگی مهدوی چه نوع زندگی ای است؟ بهترین مسیر زندگی مهدوی در دعای عهد ترسیم شده است. در دعای عهد، فضیلتهای مختلفی وجود دارد و ابعاد مختلف زندگی مهدوی رقم خورده است. به فرموده امام صادق (ع) کسی که 40 صبح دعای عهد را بخواند از یاران حضرت می شود. در حقیقت خواندن این دعا توفیق یاری حضرت را فراهم می کند. توفیق رجعت، یکی دیگر از فضیلتهای این دعاست. این دعا به قدری فضیلت دارد که در هر کلمه دعای عهد به انسان هزار حسنه داده می شود و به هر کلمه ای هزار سیئه از انسان بخشیده می شود.




امام صادق (ع) نقل کرده اند: «هر که چهل صباح این عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه آن هزار حسنه، او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند.»




به چه مضامینی جز تجدید عهد در این دعا اشاره شده است؟




دعای عهد، اول مسیری را که برای زندگی رقم می زند، خداشناسی است. شروع این دعا با اوصاف خداست. کسی که می خواهد امام زمانش را بشناسد اول باید خدا را بشناسد. در دوران غیبت نیز سفارش شده که دعای «اللهم عرفنی نفسک……؛ خدایا خودت را به من بشناسان که اگر تو را نشناسم پیامبرت را نمی شناسم و اگر پیامبر را نشناسم حجتت را نمی شناسم و اگر حجت خدا را نشناسم از دین گمراه می شوم» را زیاد بخوانید. خداشناسی، مقدمه امام شناسی است. انسانی که به دنبال امام عصر (عج) است باید انسانی توحیدی و خداشناس باشد. در ابتدای دعای عهد 16 وصف از اوصاف خدا بیان می شود. پروردگار نور عظیم، پروردگار کرسی بلند، پروردگار دریای جوشان، پروردگار سایه و آفتاب داغ، فرو فرستنده تورات و انجیل و زبور و قرآن عظیم، پروردگار فرشتگان مقرب و پیامبران خدا از جمله اوصافی است که برای خداوند در این دعا آمده است. در بخش دوم دعای عهد وارد مرحله درود و سلام به امام می شویم. در این بخش از دعا می خوانیم: «اللهم بلغ مولانا الامام المهدی القائم بامرک…؛ خدایا برسان مولای ما را، آن امام راهنمای راه یافته و قیام کننده به فرمان تو که درود خدا بر او و پدران پاکش باد.» واژه «مولا» یعنی نزدیکترین. «ولی» در کتاب لغت یعنی اوج قرب، به حدی که هیچ حائلی بین تو و او نباشد. کسی که هر صبحگاه این جمله را به امامش بگوید، حرکتش تا شب جهت دار می شود. در این دعا به امام می گوییم که تو پیشوای منی. یعنی در هر قدم باید بنگریم امام چه گفته و چه چیز مرضی رضای امام عصر (عج) است. امام زمان (عج) هادی و هدایت کننده است و علاوه بر اینکه دغدغه هدایت ما را دارد خودش هدایت شده است. دعای عهد به منتظران، افق جهانی می بخشد. در این دعا می خوانیم: «صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین عن جمیع المؤمنین و المؤمنات فی مشارق الارض و مغاربها…؛ درودهای خداوند بر او و پدران پاکش باد از طرف همه مردان و زنان با ایمان در مشرقهای زمین و مغربهای هموار آن….» منتظران با قرائت این دعا در ابتدای صبح از طرف همه مؤمنان سراسر جهان به امام سلام می دهند.

 نظر دهید »

انفاق از منظر قران‌کریم

12 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​مثل هاى زيباى قرآن(13)


انفاق، و هفتصد برابر پاداش




آيه الله جعفر سبحانى

قرآن مجيد طى چهار تشبيه و تمثيل, ابعاد و آداب مختلف انفاق را بيان كرده است. 
((مثل الذين ينفقون إموالهم فى سبيل الله كمثل حبه إنبتت سبع سنابل فى كل سنبله مإئه حبه و الله يضاعف لمن يشإ و الله واسع عليم)).
((كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند, بسان بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه يك صد دانه باشد, و خداوند براى هر كسى بخواهد دو يا چند برابر مى كند(رحمت) خدا وسيع و او دانا است)).
((الذين ينفقون إموالهم فى سبيل الله ثم لا يتبعون ما إنفقوا منا و لا إذى لهم إجرهم عند ربهم فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون)).
((كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند, و پس از انفاق نه منت مى گذارند, و نه آزارى مى رسانند, براى آنان پاداشى است نزد پروردگارشان, نه ترسى دارند و نه غمگين مى شوند)).
((قول معروف و مغفره خير من صدقه يتبعها إذى و الله غنى حليم))(1).
((گفتار خوش, و عفو و گذشت در برابر سائلان نيكوتر از انفاقى است كه به دنبال آن آزارى باشد, خدا بى نياز و بردبار است)).

مثل هاى پياپى

قرآن مجيد در سوره بقره در ضمن آيه هاى 261 - 266 چهار تمثيل مطرح كرده كه هر يك براى خود پيام خاصى دارد.
در تشبيه نخست, انفاق انسان را به بذرى تشبيه مى كند كه به هفتصد دانه تبديل مى گردد(آيه 261).
در تشبيه دوم انفاق رياكاران و كسانى را كه پس از انفاق منت مى گذارند, و يا آزار مى رسانند, به بذرى تشبيه مى كند كه بر قطعه سنگى كه روى آن خاك نازكى باشد افشانده شود, سپس باران درشت ببارد و خاك و بذر را بشويد(آيه 264).
در تشبيه سوم, انفاق افراد با اخلاص را به باغى تشبيه مى كند كه در نقطه بلندى قرار گيرد و باران درشت به آن برسد و ميوه خود را دوچندان دهد(آيه 265).
در تشبيه چهارم بار ديگر انفاق رياكاران و گروه منت گذار و آزاررسان پس از انفاق را به باغى تشبيه مى كند كه از هر ميوه اى در آن وجود داشته, اما ناگاه باد سوزاننده اى به آن برخورد كند و بسوزد(آيه 266).
اين تشبيهات چهارگانه كه همگى بر محور انفاق دور مى زند, جنبه تربيتى دارد و علاوه بر دعوت به انفاق, راه و رسم آن را مىآموزد, و در صورت عدم تمكن از انفاق, شيوه برخورد با فقير را تذكر مى دهد و بر اخلاص در عمل و نيت و دورى از ريا و منت و آزار تإكيد مى ورزد.
اينك ما يكايك اين تمثيل ها را مورد بررسى قرار مى دهيم:

تمثيل نخست: انفاق و پاداش هفتصد برابر

جامعه انسانى بسان پيكر واحدى است كه اعضاى آن به كمك يكديگر مى شتابند و اظهار همدردى مى كنند تا آنجا كه اگر دل انسان درد كند, ديده; اشك مى ريزد; پيامبر گرامى(ص) در حديث معروف خود به اين نكته تذكر داده و فرموده است:
((مثل المومنين فى توادهم و تعاطفهم و تراحمهم كمثل الجسد الواحد اذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمى))(2).
((جامعه با ايمان در دوستى و مهربانى و ترحم به يكديگر بسان بدن واحد است كه هرگاه عضوى از آن به درد آيد, اعضاى ديگر نيز با بيدارى و تب ابراز همدردى مى كنند)).
در چنين جامعه اى نبايد اختلاف طبقاتى به پايه اى برسد كه يكى, از پرخورى دچار بيمارىهاى مزمن گردد و ديگرى از گرسنگى جان بسپارد, بلكه بايد حس تعاون و همدردى بر جامعه حكومت كند و بخشى از ثروت افراد براى بهبود وضع مستمندان اختصاص يابد.
طبيعت براى ما درس آموزنده مى دهد, درخت, شيره وجود خود را به صورت ميوه در اختيار ما مى گذارد, آفتاب پيوسته نور مى پاشد و پيوسته مى سوزد تا منظومه را روشن كند.
در آيين اسلام علاوه بر انفاقهاى واجب, تحت عناوين زكات, كفارات تإكيد بر انفاقهاى مستحب شده و قرآن در آيه هاى مختلف, جامعه اسلامى را به آن دعوت كرده است. آيات مربوط به انفاق به چند گروه تقسيم مى شود:
گاهى اصل انفاق را مطرح مى كند و مى فرمايد:
((و ما تنفقوا من خير فان الله به عليم))(3).
((آنچه از مال دنيا انفاق كنيد, خدا از آن آگاه است)).
و گاهى ديگر به بيان كيفيت آن مى پردازد و يادآور مى شود كه در انفاق بايد ميانه رو بود نه اسرافگر و نه امساك پيشه:
((و الذين اذا إنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا…))(4).
((آنان كه انفاق مى كنند, در حالى كه نه در انفاق اسراف مى كنند و نه راه امساك را در پيش مى گيرند)).
در مرحله سوم يادآور مى شود كه انفاق بايد براى رضاى خدا باشد نه كسب مقام و نه نام و نشان چنانكه مى فرمايد:
((…و ما تنفقون الا ابتغإ وجه الله…))(5).
((انفاق نمى كنند مگر براى كسب رضاى خدا)).
در مرحله چهارم يادآور مى شود كه فرد انفاقگر نبايد بر فقير منت بگذارد و نه به او آزار برساند همچنان كه در آيات مورد بحث خواهد آمد. آنجا كه مى فرمايد:
((…لايتبعون ما إنفقوا منا و لا إذى…))(6).
((انفاق خود را با منت و آزار همراه نمى سازند))
در مرحله پنجم يادآور مى شود كه انفاق به هر دو حالت خوب است آشكار و پنهان, چنان كه مى فرمايد:
((…و إنفقوا مما رزقناهم سرا و علانيه…))(7)
((از آنچه كه به آنان داديم به صورت پنهان و آشكار انفاق مى كنند)).
بنابراين, آيات انفاق به چند دسته مختلف تقسيم شده است و هر دسته هدف خاصى را تعقيب مى كند.
ولى در آيه مورد بحث هدف ديگرى تعقيب مى شود و آن اين كه انسان انفاقگر در راه خدا به دانه اى تشبيه مى شود كه در دل زمين پنهان گرديده سپس پس از يك رشته فعل و انفعالات و ريزش باران و تابش آفتاب به هفتصد دانه تبديل مى گردد. چنانكه مى فرمايد:
((مثل الذين ينفقون إموالهم فى سبيل الله كمثل حبه إنبتت سبع سنابل فى كل سنبله مإئه حبه)).
((كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند بسان دانه اى هستند كه هفت سنبل مى روياند و در هر سنبل صد دانه هست)).
ظاهر آيه انسان انفاقگر را به دانه تشبيه مى كند ولى از نظر تحليل حقيقت به شكل ديگر است.
الف. انسان انفاقگر بسان كشاورز است كه دانه مى كارد.
ب. انفاق اين انسان بسان دانه اى است كه كشاورز آن را در دل زمين پنهان مى سازد. 
ج. همان طورى كه دانه به هفتصد دانه تبديل مى شود, انفاق انسان نيز دهها برابر مى گردد.
ولى ممكن است سوال شود اگر واقعيت تمثيل همين است كه در سه بخش آمده, پس چرا قرآن خود شخص انفاقگر را به دانه تشبيه مى كند درحالى كه شخص بايد به زارع, و انفاق به دانه تشبيه شود.
پاسخ اين سوال اين است كه عمل هر انسانى پرتوى از وجود او است; مثلا ايمان مومن و كفر كافر نمونه روحيات او است و عمل هر چه توسعه پيدا كند, تو گويى ذات انسان گسترش يافته است.
بنابراين هر دو تشبيه صحيح مى باشد, خواه منفق را به دانه تشبيه كنيم, يا عمل او را; تو گويى ذات و عمل, دو رو از يك سكه مى باشد كه گاهى به آن ذات گفته مى شود و احيانا عمل.
ممكن است در اين مورد وجه ديگرى نيز باشد و آن اين كه افراد نيكوكار بر اثر فزونى اعمال نيك, مجسمه انفاق مى باشند كه واقعيتى جز نيكى و احسان ندارند و لذا تشبيه شخص به دانه بسان تشبيه انفاق به دانه است.

واقعيت است نه تخيل

قرآن در اين آيه از تبديل يك دانه به هفتصد دانه خبر مى دهد و اين يك واقعيت است كه كشاورزان كاركشته از آن خبر مى دهند زيرا:
در شرايطى كه زمين آماده كشت باشد و خورشيد همراه با باران كافى, بر آن بتابد, چه بسا ممكن است يك دانه به فزونتر از آنچه در آيه آمده تبديل شود. كشاورزى آگاه از اصول كشاورزى به خود اينجانب گفت: من در برخى از سالها از يك بوته نهصد دانه برداشت كردم و چه بسا ممكن است فزونتر از آن نيز رخ دهد.
هدف آيه اين است كه يك مطلب عقلانى را به صورت محسوس درآورد زيرا قرآن قبل از اين آيه به افرادى كه در راه خدا قرض مى دهند, نويد مضاعف داده و چنين مى فرمايد: 
((من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له إضعافا كثيره و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون))(8).
((كيست كه به خدا قرض الحسنه اى دهد(از اموالى كه خدا به او بخشيده انفاق كند) تا آن را براى او چندين برابر كند؟ و خداوند است كه روزى بندگان را محدود يا گسترده مى سازد, (و انفاق هرگز باعث كمبود روزى آنها نمى شود) و به سوى او باز مى گرديد)).
اين آيه گزارش مى دهد كه خدا به وام دهندگان چند برابر مى دهد و در آيه مورد بحث مى فرمايد:
((و الله يضاعف لمن يشإ)).((خدا درباره هركس بخواهد, پاداش بيشترى مى دهد)).
اكنون در ذهن انسان اين مطلب جلوه مى كند كه چگونه يك عمل كوچك, به چند برابر تبديل مى شود؟ براى رفع هر نوع استبعاد, خدا مسإله معقول را در لباس محسوس ريخته, از تبديل دانه به هفتصد دانه خبر داده و از اين طريق حيرت و ترديد ساده لوحان را پايان بخشيده است.

 نظر دهید »

ای گل رویت بهار عالم ای رهبرم

12 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​
ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه 

آفتاب صورتت خورشید فردای همه

ای دل دریایی‌ات کشتی نشینان را امید 

وی نگاه روشنت فانوس دریای همه

ای بیان دلنشینت بارش باران نور 

وی کلام آتشینت آتش نای همه

خنده‌های گاه‌گاهت خنده خورشید صبح 

شعله لرزان آهت شمع شبهای همه

قامتت نخل بلند گلشن آزادگی 

سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه

گر کسی از من نشانی از تو جوید،گویمش 

خانه‌ای در کوچه باغ دل، پذیرای همه

لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد 

ای گل رویت بهار عالم آرای همهضای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه 

آفتاب صورتت خورشید فردای همه

ای دل دریایی‌ات کشتی نشینان را امید 

وی نگاه روشنت فانوس دریای همه

ای بیان دلنشینت بارش باران نور 

وی کلام آتشینت آتش نای همه

خنده‌های گاه‌گاهت خنده خورشید صبح 

شعله لرزان آهت شمع شبهای همه

قامتت نخل بلند گلشن آزادگی 

سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه

گر کسی از من نشانی از تو جوید،گویمش 

خانه‌ای در کوچه باغ دل، پذیرای همه

لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد 

ای گل رویت بهار عالم آرای همه

 نظر دهید »

شعر مهدوی

08 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​

قصه ی غصب فدک پایان یک سیلی نبود

تا به کی آقای ما تنهاست یا زهرا مدد

تا به کی آواره در صحراست یا زهرامدد

تا به کی خیمه نشین آستان غیبت است

شیعه را این غصه غم افزاست یا زهرا مدد

ماجرای غیبت از مولای ما آغاز شد

این همان غمهای عاشوراست یا زهرا مدد

قصه ی سرداب هم از بیت الاحزان شد شروع

جای این ویرانه در دلهاست یا زهرا مدد

قصه ی غصب فدک پایان یک سیلی نبود

آری این ارثیه ی طاهاست یا زهرا مدد

دردها تبعیدها زنجیرها آزارها

تا هنوز این ماجرا بر جاست یا زهرا مدد

فاطمی گشتن بنای کربلایی بودن است

چون حسینی بودن از اینجاست یا زهرا مدد

آن مسلمانی که بی مهر تو دارد ادعا

حکم او والله بی امضاست یا زهرا مدد

آخر ای منصور از منصور امت دست گیر

نام تو انسیه ی حوراست یا زهرا مدد

گر بیاید انتقامت را بگیرد مهدی ات

بر لبش این زمزمه زیباست یا زهرا مدد

 محمود ژولیده

 نظر دهید »

چگونگی حضور زن در جامه 

07 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور
  1. ​  حضور در صحنه‌هاي اجتماعي اعم از فرهنگي، سياسي و اقتصادي از اين جمله است كه بايد توأم با رعايت تقوا و عفاف باشد و زن را از حيطة انسانيت خارج نسازد. 
  2.   حضور زنان در عرصة فرهنگي براي مبارزة آنان با تهاجم فرهنگي غرب، نيازمند گسترش علوم اسلامي در ميان زنان است كه از طريق وسايل ارتباط جمعي به راحتي امكان‌پذير است. در عرصة سياسي، حضور زنان در مجامع سياسي و حمايت از امام و رهبري از عمده‌ترين وظايف ايشان به شمار مي‌رود و در زمينة اقتصادي، پيش‌گيري از اسراف و قناعت در زندگي با الگوي مصرف صحيح، موجب زمينه‌سازي عدالت اقتصادي مي‌گردد كه مطلوب جامعه مهدوي است. 
  3.   چنان‌چه زنان در تمامي صحنه‌هاي اجتماعي، نقش خود را به خوبي ايفا نمايند، بنيان‌هاي اجتماعي تقويت مي‌گردد و توطئه‌هاي استكبار براي سلطه بر جهان اسلام خنثي مي‌شود و زمينه‌هاي ظهور فراهم مي‌گردد. 
 نظر دهید »

سیمای زنان در آخر الزمان

06 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​سیمای زنان در آخرالزمان

  1. بر احدی پوشیده نیست که اگر زن ارزش والای خود را بشناسد و به وظایف سنگین خود عمل کند. گرانبهاترین و درخشنده‌ترین ستاره‌ی افق زندگی و پرارج‌ترین گوهر رشته‌ی هستی است که پایه و اساس هر فضیلت است و بدون او رشته‌ی خانواده‌ها در هم گسسته، طومار جامعه در هم می‌پیچد زیرا زن حلقه‌ی اتصال و رمز تداوم نسل بشری است که پاک‌ترین بعد زندگی است.اگر زنان یک جامعه از شناخت وخویشتن ناتوان گردند و از صراط مستقیم منحرف شوند و به صورت چراگاه هوس‌های مردان هوسران و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی افراد پست و بی‌اعتبار در آیند و از کرامت خدادادی خود تنزل نمایند چنین جامعه‌ای در سراشیبی سقوط قرار گرفته به زندگی حیوانی نزدیک شده است. خداوند زن را گوهر گرانبهایی آفریده که همچون دیگر گوهرها در پوشش و محل امن بوده او نباید آنقدر تنزل کند که زیر نگاه‌های هر رهگذر چشم چرانی پایمال گردد! هنگامی که مسئله زن در این بخش بازگو می‌شود فاتحه‌ی رهایی جامعه خوانده می‌شود و دیگر امیدی به نجات نسل آینده از این بلای خانمان سوز نیست زیرا زن در عصر ما کرامت خود را فراموش کرده، تنها به زیبایی ظاهر پرداخته، همه‌ی هم و غمش رسیدن به آرایش تن و اندام و در دام انداختن چند نگاه پست و جلب کردن چند چشم چران هوسران شده است به کسی که از جمالش گفت و گو کند تمایل می‌کند، به کسی که در کمین عفتش سنگر گرفته باشد تسلیم می‌شود و در برابر چند جمله‌ی فریبنده و به ظاهر آراسته زانو می‌زند.هنگامی که زن این چنین کرامت خود را فراموش کند، برای جامعه هیچ امیدی نمی‌ماند زیرا حلقه‌ی اتصال او در هم گسسته و نصف شیرین جامعه که رمز و بقای نسل بشری نیز هست فاسد گشته و ارزش والای خود را از دست داده، با فساد این قشر دیگر امیدی به صلاح قشر دیگر نیست که فساد آن‌ها ساری هست و به قشر دیگر نیز سرایت می‌کند و جامعه را به فساد می‌کشد.عذر بعضی از زنان امروز در این ابتذال چیست؟ چرا جز به هوس و ولگردی نمی‌اندیشد؟ چرا کرامت و فضیلت خود را فراموش کرده است؟ چرا تلاش آنان منحصر به این شده که خود را به صورت مرد در آورده؟مگر با تغییر لباس و پوشیدن جامه‌ی مرد، تغییر جنسیت و تغییر ماهیت می‌دهد؟ مگر زن‌های زمان ما نمی‌دانند که مردها نیازی به این ابتذال زن‌ها ندارند، بلکه نیاز شدیدی به زنی دارند که کرامت خود را فراموش نکرده باشد و بتواند همسر خوبی برای شوهر خود و مادر خوبی برای فرزندانش و اسوه و الگوی خوبی برای جامعه‌اش باشد؟زنی که تمام برجستگی‌های بدنش را در برابر دیدگان نسل چشم چران به نمایش گذاشته، دیگر جذبه‌ای ندارد زیرا عادی شده، ارزان شده، نیازی به جستجو ندارد. در سر هر کوی و برزن به تعداد فراوان یافت می‌شود. دیگر آن شکوه، هیبت، کشش، کرامت و جذبه‌ی زن‌های عفیف را ندارد که دل مرد را تسخیر کند و دیدگان او را جلا دهد و زندگانی او را صفا بخشد و کانون خانواده را گرم کند و رشته‌ی اتصال و تداوم نسل بشری را محافظت کند. وضع رقت بار و مبتذل زن در عصر ما چیزی نبود که از نگاه نافذ رسول اکرم (ص) و اهل بیت طیب و طاهر آن سرور پوشیده بماند به سان کسی که با دیدگانی نافذ و قلبی بصیر در پایتخت‌های اروپا و آمریکا گشته باشد و وضع تأثرانگیز زن قرن بیستم را در میان کلمات گرانقدرش تشریح کرده، خطر ناشی از آن را گوشزد نموده است و امت اسلامی را از فرو رفتن در این منجلاب فساد بیم داده است.(8)واقعیتی که انکار ناپذیر می‌باشد این است که زن عصر آخرالزمان را که می‌بایست درخشنده‌ترین ستاره افق زندگی و پرارج ترین گوهر هستی و پایه و اساس هر فضیلت و حلقه اتصال و رمز تداوم نسل بشری باشد تا سر حد چراگاه‌های مردان هوسران و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی آدم‌های پست تنزل داده‌اند.(9)

 نظر دهید »

چه دلایل عقلی بر وجود امام زمان دلالت دارد؟

06 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​چه دلایل عقلی بر زنده بودن امام زمان(عج) وجود دارد؟



پرسش




پاسخ اجمالی


وجود امام زمان(ع) و امامت آن حضرت از مباحث امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت، بلکه با استخدام دلیل عقلی در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه زمان ها و استناد به روایات و نقل های تاریخی که در این زمان، امام را منحصر در وجود حضرت مهدی(عج) می کند، می توان به مقصود نائل آمد.

 

ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است مثلا نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف باید چنین لطفی همیشگی باشد.

 

روایاتی هم که دلالت می کنند آن انسان معصوم و کامل در وجود امام زمان (عج) منحصر گشته است به حدی زیاد است که قابل انکار نیست تا جایی که بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته و در کتاب هایشان متذکر شده اند که: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است و در سامراء در سال 255 هجری متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد.

 

پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هیچ گونه استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادی و با استفاده از روش‏های طبیعی و علمی می‏تواند برای مدتی بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگی و پیری در او پدیدار گردد، در این دنیا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادی ندارد که در عالم انسانی خداوند حجت خود را به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، به صورت استثناء و فراتر از عوامل طبیعی و ظاهری قرار دهد .

 نظر دهید »

مقام شهید وفضیلت شهادت از منظر قرآن

06 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​










































مقام شهید و فضیلت شهادت در قرآن



هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند. بر نعمت و فضل خدا و این که خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی گرداند، شادی می کنند.









خداوند در قرآن شریف می فرماید:

1- وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ»[1]

و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، قطعاً آمرزش خدا و رحمت او از [همۀ] آن چه [آنان ] جمع می کنند بهتر است.

2- وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللَّهِ تُحْشَرُونَ [2]

و اگر [در راه جهاد] بمیرید یا کشته شوید، قطعاً به سوی خدا گردآورده خواهید شد.

3- وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ* فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ* یسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ [3]

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند. بر نعمت و فضل خدا و این که خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی گرداند، شادی می کنند.

4- وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یضِلَّ أَعْمالَهُمْ* سَیهْدِیهِمْ وَ یصْلِحُ بالَهُمْ* وَ یدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ[4]

و کسانی که در راه خدا کشته شده اند، هرگز کارهایشان را ضایع نمی کند. به زودی آنان را راه می نماید و حالشان را نیکو می گرداند. و در بهشتی که برای آنان وصف کرده، آنان را درمی آورد.

5- إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکمُ الَّذِی بایعْتُمْ بِهِ وَ ذلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ [5]

در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای ] این که بهشت برای آنان باشد، خریده است؛ همان کسانی که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند. [این ] به عنوان وعدۀحقّی در تورات و انجیل و قرآن بر عهدۀ اوست. و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله ای که با او کرده اید شادمان باشید، و این همان کامیابی بزرگ است.

6- وَ مَنْ یقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتَلْ أَوْ یغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً[6]

و هر کس در راه خدا بجنگد و کشته یا پیروز شود، به زودی پاداشی بزرگ به او خواهیم داد.

هر یک از این آیه ها، گوشه ای از عظمت مقام شهادت فی سبیل اللَّه را تبیین می نماید، مقامی که به تنهایی، حاصل یک عمر مجاهدۀانسان وارسته ای است که خداوند یک جا به شهید عنایت می فرماید.

آیۀاوّل، به مقام مغفرت و رحمت الهی نسبت به شهید، آیۀدوم به حشر الی اللَّهِ او و آیۀسوم، به حیات معنوی او نزد پروردگار و بهره مندی از رزق خاصّ الهی، فرحناک بودن به عطایای الهی و دوری از خوف و حزن و بشارت به آن اشاره دارد و نیز در پایان، مژدۀفضل و نعمت الهی به دیگران است.

آیۀچهارم به گُم نشدن اعمال آن ها و هدایت و اصلاح حال یا شأن ایشان و سرانجام ورود آنان به بهشتِ موعود اشاره دارد.

در آیۀپنجم، خداوند با وعدۀقطعی، خود را خریدار جان های شریف آنان معرفی می نماید و آن ها را به این معاملۀپرسود، بشارت می دهد و آن را «فوز عظیم» می داند.

در آیۀششم، اجر عظیم اخروی را برای شهیدان ذکر می فرماید.

به طور کلی، از مجموع این آیات می توان استفاده کرد: نعمت هایی که به شهید عطا می شود، نباید هم چون نعمت هایی باشد که به اشخاص عادی داده می شود؛ بلکه مراد، نعمت ها و کمالاتی است که تنها نصیب برگزیدگان و خواصّ از بندگان الهی می شود. [7]

پی نوشت ها

[1] سوره‏ى آل عمران، آيه‏ى 157.

[2] سوره‏ى آل عمران، آيه‏ى 158.

[3]  سوره‏ى آل عمران، آيات 171-/ 169.

[4]  سوره‏ى محمد، آيات 6- 4.

[5] سوره‏ى توبه، آيه‏ى 111.

[6] سوره‏ى نساء، آيه‏ى 74.

 نظر دهید »

اثبات ولایت حضرت علی (ع)با توجه به آیات قرآن و روایات

04 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​سائل به حضرت علی (ع) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است»، در این هنگام این آیه نازل شد.[7]

 

همچنین از دانشمندان اهل سنت «واحدی[8]» و «زمخشری[9]» این روایت را نقل کرده و تصریح کرده اند که آیه «انما و لیکم الله …» درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.

 

فخر رازی در تفسیر خود از عبدالله بن سلام نقل می کند، هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (ص) عرض کردم که با چشم خود دیدم که علی(ع) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد به همین دلیل ما ولایت او را می پذیریم! وی همچنین روایت دیگری نظیر همین روایت را از ابوذر در شأن نزول این آیه نقل می کند.[10]

 

طبری نیز در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می کند که اکثر آنها می گویند: درباره حضرت علی(ع) نازل شده است.[11]

 

مرحوم علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر، نزول این آیه درباره حضرت علی را با روایاتی از حدود بیست کتاب معتبر از کتاب های اهل سنت، با ذکر دقیق مدارک و منابع آن، نقل کرده است.[12]

 

در این آیه، ولایت حضرت علی(ع) در ردیف ولایت خدا و پیامبر(ص) قرار داده شد.

 

3. آیه اولی الامر: «ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا (ص) و اولی الامر از خودتان را[13]».

 

از سویی دانشمندان[14] گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.

 

مثلا «حاکم حسکانی» حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر علی (ع) تطبیق شده است.[15]

 

در تفسیر «البحر المحیط» نوشته «ابوحیان اندلسی مغربی» در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می کند که منظور از آن، ائمه اهل بیت (ع) هستند.[16]

 

«ابوبکر بن مؤمن شیرازی» (از علمای اهل سنت) در رساله «اعتقاد» از ابن عباس نقل می کند که آیه فوق درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.[17]

 

از سویی دیگر در این آیه شریفه با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است و از این جهت اولی الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنی نداشت) همانطوریکه خدا و پیامبرش معصومند. و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه اند.

 

آنچه بیان شد تنها بخشی از احادیثی بود که از کتب اهل سنت و راویان مورد قبول آنان و همچنین از کتب شیعه تنها درباره سه آیه، از آیاتی که درباره ولایت و امامت حضرت علی (ع) نازل شده است بیان گردیده و پیرامون این آیات و آیات دیگر نکات قابل توجه دیگری در میان کتب اهل سنت وجود دارد که برای اطلاع بیشتر باید به کتاب های معتبر مراجعه کرد.

 

غیر از این سه آیه که به صورت مختصر ذکر شد، آیات دیگری نظیر: آیه صادقین: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین[18]»و آیه قربی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی[19]» نیز مستقیماً به ولایت و امامت حضرت علی (ع) و دیگر ائمه پرداخته است که در روایات پیامبر اکرم که در کتاب های اهل سنت و شیعه نقل شده، آمده است.

 

علاوه بر این آیات، آیات دیگری، بازگو کننده ی فضیلتی از فضیلت های حضرت علی (ع) و برتری آن حضرت بر سایر صحابه و یاران و نزدیکان پیامبر اکرم(ص) است. حال با استناد به حکم عقل که تقدیم «مرجوح» بر «ارجح» را قبیح می شمارد، می توان نتیجه گرفت که امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) حق حضرت علی (ع) است.

 

برای مطالعه بیشتر می توانید به تفسیر پیام قرآن، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، جلد 9 (امامت و ولایت در قرآن مجید، صفحه 177 به بعد) مراجعه فرمایید.

 


 






[1] برای آگاهی از اینکه چرا نام امامان به صراحت در قرآن نیامده است، مراجعه شود به نمایه: نام امامان‏علیهم السلام در قرآن.

[2] برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نمایه: دلایل اعتقاد به امامت و امامان.

[3] . مائده، 67. برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نمایه: اهل سنت و آیه تبلیغ.

[4] . مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 9، امامت در قرآن، ص 182 به بعد.

 [5]ابوسعید خدری، زیدین ارقم، جابر بن عبدالله انصاری، ابن عباس، براء بن عازب، حذیفه، ابوهریرة، ابن مسعود و عامر بن لیلی، از آن جمله اند.

[6] . مائده، 55.

[7] . الدرالمنثور، ج 2، ص 293.

[8] . اسباب النزول، ص 148.

[9] . تفسیر کشاف، ج 1، ص 649.

[10] . تفسیر فخر رازی، ج 12، ص 26.

[11] . تفسیر طبری، ج 6، ص 186.

[12] . الغدیر، ج 2، ص 52 و 53.

[13] . نساء، 59.

 1 نظر

اثبات ولایت حضرت علی (ع)با توجه به آیات قرآن

04 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​آیا از آیات قرآن می‌شود امامت امام علی(ع) را اثبات کرد؟



پاسخ اجمالی


بهترین راه اثبات امامت امام علی(ع) برای اهل سنت، تمسک به قرآن و روایاتی که در توضیح آنها در کتب خودشان نقل شده است، می باشد و البته بدیهی است که انسان باید حقیقت جو باشد تا به توجیهات ناصواب و غیر عقلانی متوسل نشود و چشم را به روی حقیقت نبندد.

 

در قرآن مجید آیات فراوانی است که با استفاده از احادیثی که از پیامبر اکرم (ص) در شأن نزول آنها وارد شده است، امامت امام علی (ع) را اثبات می نمایند.

 

به آیاتی چند توجه فرمایید:

 

1. آیه تبلیغ: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک…[i]» که طبق روایات معتبر از اهل سنت در جریان غدیر خم نازل شده است و در این روز تاریخی پیامبر(ص) با اعلام ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) رسالت خود را تکمیل فرمود.

 

2. آیه ولایت: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة…[ii]» که ولایت حضرت علی (ع)[iii] در کنار ولایت خدا و رسول(ص) قرار داده شده است.

 

3. آیه اولی الامر: یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم…[iv]» که اطاعت از اولی الامر را به نحو مطلق واجب کرده است، و از این الزام مطلق بدست می آید که امام باید معصوم باشد لذا غیر از حضرت علی(ع) که از عصمت برخوردار نیست، نمی تواند امام باشد. علاوه روایاتی که از کتب اهل سنت در ذیل این آیه به معرفی حضرت علی(ع) به عنوان امام و جانشین پیامبر (ع) پرداخته است، بیش ار اندازه است .

 

4. آیه صادقین: یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین…[v]» که می فرماید: ای اهل ایمان، تقوا داشته و با صادقین باشید و در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) می باشند.

 


 






[i] . مائده، 67.

[ii] . مائده، 55.

[iii] چون طبق روایات معتبر آنکه در رکوع انگشترش را به سائل داد حضرت علی (ع) بوده است.

[iv] . نساء، 59

[v] . توبه، 119.

 نظر دهید »

تاثیر گناه بر معرفت از دیدگاه آیات وروایات

04 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​معرفت در حیات معنوی و مادی انسان، جایگاهی بی بدیل دارد. تنها وسیله ارتباطی وی با جهان خارج از ذهن شناخت اوست. دوام زندگی آدمی بدون شناخت امکان­پذیر نیست. نوع نگرش انسان نسبت به جهان آفرینش و هدف خلقت وابسته به نحوه شناخت اوست.

بر اساس آموزه­های اسلامی و براهین نقلی و عقلی، سعادت و رستگاری انسان فقط از طریق ایمان و عمل صالح محقق می­شود. درفرآیند حصول ایمان و عمل صالح به ویژه دستیابی به مراحل عالی، معرفت از نقشی ممتاز و بی جایگزین برخوردار است. نیل به معرفت صحیح و درست و صیانت از آن بدون پرهیز از موانع و آفات ممکن نیست. پدیده علم و معرفت همواره در معرض تهدیدها و آسیب­هایی است که از پیامدهای آن، زوال، نقصان و وراونگی است.

فقدان معرفت صحیح و درست، موجب انحراف شدید در بینش و گرایش فرد از مسیر حق می­گردد، او را از شناخت کمال و راه رسیدن به آن، ایمان و اعتقاد ورزی به عقائد حق، عبادت و پرستش و در نهایت نیل به سعادت و کمال نهایی باز می­دارد و سرانجامی جز شقاوت برای وی به دنبال نخواهد داشت.

بر اساس آیات و روایات دراصل ارتباط و تأثیر اجمالی گناه در معرفت نمی­توان شک و تردید کرد؛ ولیکن در نوع آثار، کمیت و کیفیت تأثیرات، آفت و تهدید بودن گناه نسبت به معرفت، نقاط ابهام و پرسش­های متعددی مطرح است.

مسأله تأثیر گناه درمعرفت دارای ابعاد گوناگون است. تاکنون در این باره اثر مستقل و منسجمی ارائه نشده است که به بررسی موضوع از منظر آیات و روایات پرداخته باشد. بدین سان یافتن پاسخ پرسش­ها و برطرف نمودن ابهام‌های یادشده، جستجوی دقیق و بررسی گسترده آیات و روایات را به دنبال داشت. استنطاق، استنباط و استنتاج از ادلّه، مستلزم آگاهی از ثمرات تحقیقات دانشمندان اسلامی در علوم مختلف به ویژه تفسیر، حدیث، کلام و اخلاق بود. همچنین لازم شد که از یافته‌های متخصصان دانش‌های مرتبط با موضوع، نظیر معرفت شناسی و روانشناسی اطلاع حاصل شود.

در قرآن و حدیث برای گناهان پیامدهای بسیار زیادی بیان شده که از جمله آنها آثار سوء معرفتی آن است. گناه موجب مهر شدن قلب، قساوت، غفلت و دگرگونی آن می‌شود و تیرگی دل را در پی دارد. زنگار گناه سبب بسته شدن چشم و گوش دل نسبت به حقایق و معارف می‌گردد.

در مورد چرائی و چگونگی تأثیر گناه در معرفت، تبیین‌های مختلفی وجود دارد. براساس تبیین کلامی – اخلاقی، حقیقت علم نور است و شرط بهره‌مندی از آن، پذیرش ولایت خاص الهی است و شرط برخورداری از ولایت، ایمان و تقوا می‌باشد که مستلزم پرهیز از گناه است. اثرپذیری از وسوسه‌های شیطان و انجام گناه نه تنها باعث خروج از ولایت الهی می‌شود، بلکه زمینه ساز ولایت شیطان و باعث بیرون شدن از نور علم و ورود به تاریکی جهل می‌گردد. شیطان با تلقین‌های مکرر و ترفندهای متنوع در ساحت عواطف و احساسات نفوذ کرده، سپس در ساحت اندیشه و دل تصرف می‌کند و ابزارهای ادراکی را در اختیار می‌گیرد و به مدیریت آن­ها می‌پردازد.

تبیین روانشناختی بیانگر آن است که براساس قرآن و حدیث، گناه یک نوع بیماری روحی و روانی است و آثاری همچون رنج و عذاب، غم واندوه، شک و اضطراب به دنبال دارد که عوامل مؤثر در یادگیری را تحت تأثیر قرار می‌دهد و با تبعات منفی در انگیزه، آرامش خاطر، تمرکز و دقت و غیر آن، در فرایند یادگیری اخلال ایجاد می‌کند.

از آیات و روایات استفاده می‌شود که گناه در معرفت سه نوع تأثیر دارد: الف) از پیدایش معرفت ممانعت می‌کند؛ ب) باعث زوال و از بین رفتن معرفت می‌شود؛ ج) سبب دگرگونی و وارونگی معرفت می‌گردد. گرچه قدر متیقن این تأثیرات در علم ملازم با ایمان و هدایت است؛ امّا تأثیر فی الجمله گناه در علم به معنای مطلق ادراک و آگاهی نیز قابل انکار نیست.

 نظر دهید »

شعر مهدوی

04 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​آقای من با کوله باری از عدالت خواهد آمد

او با نسیمی از نماهنگ سخاوت خواهد آمد


آقای من در صبحگاهی پر ز شبنم

با قامتی رعنا و با تیغ شجاعت خواهد آمد




منبع: besuyezohur.ir

 نظر دهید »

کفران نعمت از دیدگاه قران

03 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​خداوند متعال، آفریدگار و پرورش دهنده همه موجودات و به ویژه انسان است که از سر لطف و محبت بی انتهای خود می خواهد تا آن ها را به کمالی در خور شأن و مرتبه وجودیشان برساند؛ بنابراین برای کسب کمالات، نعمت هایی را به آنان ارزانی داشته تا با به کار گیری صحیح آن ها، راه رشد را پیموده و به او نزدیک شوند و از آن سر چشمه خیرات و خوبی ها بهره مند گردند. انسان نیز با درک این حقیقت و با استفاده صحیح از نعمت های الهی و اطاعت از اوامر و نواهی او، می تواند شاکر حقیقی خداوند گردد، اما بسیاری از انسان ها در اثر عوامل گوناگون، نعمت های الهی را کفران می کنند و از آن در راه رسیدن به سعادت، بهره نمی گیرند.

مفهوم و چیستی کفران نعمت

«کفر در لغت گاهی نقیض ایمان است و در مواردی نقیض شکر؛ کفران نعمت نیز یعنی نعمت را شکر نکند».[1]

راغب در معنای «کفر» می نویسد: «کفر در لغت، به معنای پوشاندن شیء است و کفران نعمت؛ یعنی پوشاندن نعمت با ترک شکر کردن نسبت به آن. کفران در انکار نعمت، بیشتر استعمال دارد و کفر در انکار دین و کفور در هر دو».[2]

در مفهوم شناسی نعمت، راغب اصفهانی آن را حالت خوب و حسن می داند[3] و صاحبِ کتاب قاموس قرآن، اصلِ آن را از نعمَ ـ فعل مدح ـ دانسته و می نویسد: «نعمت را به جهتِ خوب و دلچسب بودن، نعمت گفته اند».[4]

همچنین در معنای شکر آمده است: «شکر، تصور نعمت و اظهار آن است و متضادش، کفر است که نسیان نعمت و پوشاندنِ آن است و شکر سه دسته است: شکر قلب که همان تصور نعمت است و شکر زبان که همان ثنای منعم است و شکر سایر جوارح که آن، جزای مقابله نعمت است به قدر استحقاقش».[5]

 نظر دهید »

مفهوم حیا در قران

03 دی 1396 توسط معصومه شهابي پور

​حیا در لغت به معنی شرم‌ساری و خجلت است و از جمله موضوع‌های اخلاقی است که در قرآن (قصص25) از آن یاد شده فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ پس یکى از آن دو زن در حالى که به آزرم گام بر مى‏داشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مى‏طلبد تا تو را به پاداش آب‏دادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى

حیا به معنی «شرم داشتن، باز ایستادن، زنده گذاشتن» است. حیا به معنی شرم و آزرم باشد و آن انحصار نفس است در وقت ارتکاب فعل قبیح جهت احتراز و دوری از مذمت (دهخدا) حیا در لغت با حالت روانی شرم در انسان به یک معنی است

این شرم در نتیجه درک نظارت شخص ناظر در انسان ایجاد می‌شود؛ چنان‌چه در تعاریف به این نظارت اشاره شده است. در برخی از این تعاریف حیا را به دلیل ترس از مذمت مردم، برخی به دلیل حرمت شخص ناظر، برخی حالت درونی به جهت زشت بودن فعل، برخی به دلیل درک محبت شخص ناظر و برخی به خاطر کرامت نفس بیان کرده‌اند.
 بنابر تعاریف موجود، حیا یک حالت درونی است که در مواجهه با کار نادرست در فرد ایجاد می‌شود و حالت بازدارندگی در او به وجود می‌آورد. در برخی تعاریف به حیا به عنوان عامل ایجاد انگیزه برای انجام عمل نیک، اشاره شده است. بنابراین حیا یک عامل درونی بازدارنده در انجام فعل نادرست و وادارنده در انجام عمل درست می‌باشد.
حیا عامل درونی است که مانع انجام عملی می‌شود که در عرف جامعه ناپسند شمرده می‌‌شود.
حیا عامل درونی است که باعث ترک گناه و عمل در جهت خواست پروردگار می‌شود و به این درک توجه خاص شده است. و این امر در عرفان شیعه به وضوح دیده می‌شود. در معارف شیعه به نقش ناظران پررنگ‌تر از سایر فرق اسلامی اشاره شده است. به طوری که ادعیه، زیارات، و بحث مهدویت و عاشورا نقش برجسته‌ای در ایجاد حیا و درک حضور و نظارت دارند


با توجه به تعاریف، حیا یک امر غیر تجربی و غیر کمی است. حیا زمانی ایجاد می‌شود که فرد حضور شخص یا اشخاص دیگری را حس کند. ممکن است این حضور یک حضور و نظارت فیزیکی نباشد اما این درک و احساس به عنوان عامل بازدارنده‌ای در فرد عمل کند. چنین حسی به تنهایی نمی‌تواند حیا را برانگیزد بلکه این درک باید توأم با احترام و کرامت برای شخص ناظر باشد. 
در آیات فراوانی به مفهوم حیا اشاره شده است. آیه 25 سوره قصص در این آیه به حیای دختران شعیب که حیا و عفت ممدوح می‌باشد اشاره شده. کلمه استحیاء در این آیه عیناً آورده شده؛ این حیا بیشتر به بحث عفت در رفتار زنان مرتبط می‌باشد


در آیه 24 سوره یوسف در بیان علت امتناع حضرت یوسف(ع) می‌فرماید: «و در حقیقت، [آن زن] آهنگ وی کرد، و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او می‌کرد. وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ

در این آیه شریف، از «برهان پروردگار» به عنوان عامل بازدارندگی از گناه اشاره شده. امام زین‌العابدین(ع) در تفسیر «برهان پروردگار» می‌فرماید: زن عزیز مصر به سوی بت رفت و پارچه‌ای بر روی آن انداخت. یوسف از او پرسید: «برای چه این کار را کردی؟» پاسخ داد شرم دارم از این که این بت، ما را ببیند! در این هنگام، یوسف به وی گفت: «آیا تو شرم می‌کنی از چیزی که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه می‌فهمد و نه می‌خورد و نه می‌نوشد؛ ولی من شرم نکنم از کسی که بشر را آفریده و او را دانش آموخته است؟!

این، معنای سخن خداوند است که می‌فرماید: «اگر برهان پروردگارش را ندیده بود». آن‌چه باعث حیای زلیخا شد، ناظر بودن بت بود، هر چند نظارت او بر اعمال بشر، خیال باطل است و آنچه مایه شرم حضرت یوسف(ع) شد، این بود که خداوند، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است. یکی از اساسی‌ترین مباحثی که در تعریف حیا به آن توجه داده شده، وجود ناظر و نظارت است




برگرفته شده از m5736z.blog.ir زارع پور

 نظر دهید »

نظر امام خامنه ای درمورد رقص وپای گوبی

28 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

​ا نهایت تاسف و تاثر باید اعتراف کنیم این روزها کمتر مجلس عروسی را در شهرمان می بینیم که در آن اثری از ابتذال، و رقص و موسیقی حرام نباشد… در مجالسی که قرار است «بترکانند»، قضیه از این هم بدتر می شود و کار به اختلاط علنی زن و مرد، نوشیدن مشروبات الکلی و ده ها گناه صغیره و کبیره دیگر هم کشیده می شود. توجیه تمام این گناهان هم فقط یک جمله است: «یه شب عروسی که اشکالی نداره…» و اگر کسی با این بساط مخالفت کند، چنین پاسخی خواهد شنید: «عروسیه دیگه بابا… شما هم بیخودی داری تعصب و خشک مقدسی به خرج میدی…»


در برخی دیگر از عروسی ها کار به آزار و اذیت روحی همسایگان هم کشیده می شود. در گذشته های نه چندان دور، در اکثر مناطق کشورمان رسم بود که در انتهای جشن عروسی، هنگامی که عروس را به خانه داماد می آوردند، در مقابل منزل دقایقی را به شادی می گذراندند و عروس و داماد را به منزلشان بدرقه می کردند؛ اما آیا در شرایط حساس کنونی! و با زندگی های آپارتمان نشینی امروزی، باز هم جایی برای اینگونه مراسم باقی مانده است؟ مسلما نه! اما در کمال تعجب در بسیاری از جشنهای عروسی مشاهده می کنیم که پس از آوردن عروس به خانه داماد و پس از آنکه برای مدتی نه چندان کم، یکی از خیابانهای شهر را برای پایکوبی بند آوردند، جمعیت حاضر در مراسم، نیمه شب در مقابل منزل بساط رقص به پا می کنند و آن قدر در این کار افراط می کنند که تا چند کوچه آن طرف تر هم کسی نمی تواند از سروصدای رقص و موسیقی این جماعت آرامش داشته باشد… دریغ از اندکی توجه به حقوق همسایگان.

مشکل اصلی هم اینجاست که بسیاری از افرادی که در اینگونه مراسم شرکت می کنند، در ظاهر خود را پای بند به حفظ ظواهر شرعی و عمل به دستورات اسلامی و… معرفی می کنند؛ اما در شب عروسی با این توجیه که شادی کردن حلال است، یک کلاه شرعی گشاد بر سر خود می نهند و آن را آنقدر پایین می کشند تا کاملا جلوی دیدشان را بگیرد.

آری… شادی حلال است… هر نوع موسیقی هم حرام نیست… حتی هر گونه رقصی هم حرام نیست… حلال هست، به جای خود… حرام هم هست، به جای خود… این هم سندش: بخشی از نظرات آیت الله خامنه ای را راجع به موسیقی و رقص که در پاسخ به استفتائات مقلدان اعلام شده و در وب سایت ایشان موجود است، با هم می خوانیم:

س 1167: آیا رقص محلى در عروسى‏ها جایز است؟ شرکت در این مجالس چه حکمى دارد؟

ج: اگر رقص به‌گونه‏اى باشد که باعث تحریک شهوت شده و یا مستلزم فعل حرام یا ترتّب مفسده‏اى باشد، جایز نیست و شرکت در مجالس رقص هم اگر به عنوان تأیید کار حرام دیگران محسوب شود و یا مستلزم کار حرامى‏ باشد جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد.

س 1168: رقص در مجالس زنانه بدون آهنگ موسیقى حرام است یا حلال؟ و در صورتى که حرام باشد، آیا ترک مجلس بر شرکت کنندگان واجب است؟

ج: رقص به‌طور کلى اگر به‌گونه‏اى باشد که شهوت را تحریک کند و یا مستلزم کار حرام و یاترتّب مفسده‏اى باشد، حرام است و تَرک آن مجلس به عنوان اعتراض بر کار حرام، چنانچه مصداق نهى از منکر محسوب شود، واجب است.

س 1169: رقص محلى مرد براى مرد و زن براى زن و یا مرد در بین زنان و زن در بین مردان، چه حکمى دارد؟

ج: اگر به‌گونه‏اى باشد که شهوت را تحریک کند و یا مستلزم فعل حرام یا ترتّب مفسده‏اى باشد و یا زن در بین مردان بیگانه برقصد، حرام است.

س 1170: رقص دسته‏جمعى مردان چه حکمى دارد؟ مشاهده رقص دختران خردسال از تلویزیون و غیر آن چه حکمى دارد؟

ج: اگر رقص به‌گونه‏اى باشد که موجب تحریک شهوت شود و یا مستلزم کار حرامى باشد، حرام است، ولى اگر نگاه‌کردن به آن باعث تأیید فرد گناهکار و تجّرى او و ترتّب فساد نشود، اشکال ندارد.

 نظر دهید »

ازدواج از دیدگاه قران

27 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

 نظر دهید »

مطیع امر رهبریم

27 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

 نظر دهید »

چرا حجاب ضرورت دارد؟

27 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

آنچه بر زن لازم است این که در برخورد با نامحرم زمینه فساد را فراهم نکند و لباسش انگشت‌نما و لباس شهرت نباشد، حال پوشش او چادر باشد یا چیز دیگر، فرقی نمی‌کند(ستار هدایت خواه‌، زیور عفاف‌، پاسخ به اشکالات و شبهات بر حجاب اسلامی‌، ص 255 و 256) بنابراین‌ هر لباسی که دارای 3 ملاک زیر باشد مصداق حجاب اسلامی است .( همان‌، ص 195.)

1.تمام اعضای بدن‌، از فرق سر تا ناخن پا را بپوشاند. (به جز دستها تا مچ و گردی صورت اگر زینت نداشته باشند.)

2.تمام برجستگی های بدن زن را بپوشاند به طوری که حجم بدن او مشخص نباشد.

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُۆْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُۆْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً ( آیه 59 سوره احزاب )

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مۆمنان بگو: جلبابها [ روسری های بلند ] خود را بر خویش فروافکنند ، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است ( و اگر تا کنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند ) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.

3.توجه نامحرم را به خود جلب نکند و تحریک‌آمیز هم نباشد.

پس با توجه به این مطالب‌ حجاب اسلامی تنها در چادر خلاصه نمی‌شود. اما به عقیده ما چادر بهترین و کاملترین نوع حجاب است‌.

خواهر گرامی حجاب اسلامی یا مانتوی بلند و مقنعه در صورتی کامل است که‌:مانتو برجستگی های بدن را بپوشاند، آستین آن بقدری گشاد نباشد که بالاتر از مچ را نمایان سازد. گریبان آن به گونه‌ای نباشد که زینتها و لباسهای زیر را آشکار نماید، رنگ و مدل آن توجه نامحرمان را به خود جلب نکند، مقنعه‌ای که می‌پوشد ساتر موها، تمام گردن‌، زیر چانه و سینه او باشد. علاوه بر آن جورابهایی بپوشد که رنگ پا را نمایان نکند. و نیز کفشی هم بپوشد که رنگ و صدای آن توجه نامحرم را به خود جلب نکند. لذا اگر لباسهای او خصوصیات فوق را داشته باشد مصداق حجاب اسلامی است‌.( همان‌، ص 197)

حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمی‏یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می‏گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی‏بینند. در روایات آمده است: «المرأه ریحانه؛( وسائل الشیعه، ج 14، ص 120)

احکامی از اسلام که جنبه فردی و اعتقادی دارد و ماهیت و فلسفه ان بر ایمان و اعتقادت فردی است و اساس اثر بخشی ان بر خود سازی است، با اجبار تحقق نخواهد یافت و تنها راه تحقق واقعی این احکام ، انسان سازی بر اساس معرفت و شناخت است

زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی‏تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی‏ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می‏کند: «کأَمْثالِ اللُّۆْلُۆِ الْمَکنُونِ.»( سوره واقعه: 23)

 

 نظر دهید »

ّپیامدهاوآموزه های قرانی در سیره ی حسینی

26 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

بدرقه فرزند با تلاوت قرآن :

وقتی که علی اکبر(ع)قصد رفتن را داشت. امام رو به آسمان کردندوعرض کردند:

بار الها براین قوم گواه باش که به جانب ایشان نوجوانی رهسپار است که در صورت وسیرت وگفتار شبیه ترین مردم به پیامبر(ص) است

ماهرگاه مشتاق پیامبر بودیم به چهره ی او می نگریستیم ….سپس با صدای رسا ایه را تلاوت فرمود:((ان الله اصطفی آدم و نوح وآل ابراهیم و آ عمران علی العالمین ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم)) سوره آل عمران آیه 34

 نظر دهید »

سخن بزرگان

20 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

نماز  اول وقت را ،نماز با حال وحضور را،نماز در مسجد را برای خودتان حفظ کنید

 نظر دهید »

دعای هفتم صحیفه سجادیه

11 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

 نظر دهید »

مهدی در قران

11 آذر 1396 توسط معصومه شهابي پور

مهدی در قران

 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مهر مهدوی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس