مفهوم حیا در قران
حیا در لغت به معنی شرمساری و خجلت است و از جمله موضوعهای اخلاقی است که در قرآن (قصص25) از آن یاد شده فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ پس یکى از آن دو زن در حالى که به آزرم گام بر مىداشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مىطلبد تا تو را به پاداش آبدادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى
حیا به معنی «شرم داشتن، باز ایستادن، زنده گذاشتن» است. حیا به معنی شرم و آزرم باشد و آن انحصار نفس است در وقت ارتکاب فعل قبیح جهت احتراز و دوری از مذمت (دهخدا) حیا در لغت با حالت روانی شرم در انسان به یک معنی است
این شرم در نتیجه درک نظارت شخص ناظر در انسان ایجاد میشود؛ چنانچه در تعاریف به این نظارت اشاره شده است. در برخی از این تعاریف حیا را به دلیل ترس از مذمت مردم، برخی به دلیل حرمت شخص ناظر، برخی حالت درونی به جهت زشت بودن فعل، برخی به دلیل درک محبت شخص ناظر و برخی به خاطر کرامت نفس بیان کردهاند.
بنابر تعاریف موجود، حیا یک حالت درونی است که در مواجهه با کار نادرست در فرد ایجاد میشود و حالت بازدارندگی در او به وجود میآورد. در برخی تعاریف به حیا به عنوان عامل ایجاد انگیزه برای انجام عمل نیک، اشاره شده است. بنابراین حیا یک عامل درونی بازدارنده در انجام فعل نادرست و وادارنده در انجام عمل درست میباشد.
حیا عامل درونی است که مانع انجام عملی میشود که در عرف جامعه ناپسند شمرده میشود.
حیا عامل درونی است که باعث ترک گناه و عمل در جهت خواست پروردگار میشود و به این درک توجه خاص شده است. و این امر در عرفان شیعه به وضوح دیده میشود. در معارف شیعه به نقش ناظران پررنگتر از سایر فرق اسلامی اشاره شده است. به طوری که ادعیه، زیارات، و بحث مهدویت و عاشورا نقش برجستهای در ایجاد حیا و درک حضور و نظارت دارند
با توجه به تعاریف، حیا یک امر غیر تجربی و غیر کمی است. حیا زمانی ایجاد میشود که فرد حضور شخص یا اشخاص دیگری را حس کند. ممکن است این حضور یک حضور و نظارت فیزیکی نباشد اما این درک و احساس به عنوان عامل بازدارندهای در فرد عمل کند. چنین حسی به تنهایی نمیتواند حیا را برانگیزد بلکه این درک باید توأم با احترام و کرامت برای شخص ناظر باشد.
در آیات فراوانی به مفهوم حیا اشاره شده است. آیه 25 سوره قصص در این آیه به حیای دختران شعیب که حیا و عفت ممدوح میباشد اشاره شده. کلمه استحیاء در این آیه عیناً آورده شده؛ این حیا بیشتر به بحث عفت در رفتار زنان مرتبط میباشد
در آیه 24 سوره یوسف در بیان علت امتناع حضرت یوسف(ع) میفرماید: «و در حقیقت، [آن زن] آهنگ وی کرد، و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او میکرد. وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ
در این آیه شریف، از «برهان پروردگار» به عنوان عامل بازدارندگی از گناه اشاره شده. امام زینالعابدین(ع) در تفسیر «برهان پروردگار» میفرماید: زن عزیز مصر به سوی بت رفت و پارچهای بر روی آن انداخت. یوسف از او پرسید: «برای چه این کار را کردی؟» پاسخ داد شرم دارم از این که این بت، ما را ببیند! در این هنگام، یوسف به وی گفت: «آیا تو شرم میکنی از چیزی که نه میشنود و نه میبیند و نه میفهمد و نه میخورد و نه مینوشد؛ ولی من شرم نکنم از کسی که بشر را آفریده و او را دانش آموخته است؟!
این، معنای سخن خداوند است که میفرماید: «اگر برهان پروردگارش را ندیده بود». آنچه باعث حیای زلیخا شد، ناظر بودن بت بود، هر چند نظارت او بر اعمال بشر، خیال باطل است و آنچه مایه شرم حضرت یوسف(ع) شد، این بود که خداوند، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است. یکی از اساسیترین مباحثی که در تعریف حیا به آن توجه داده شده، وجود ناظر و نظارت است
برگرفته شده از m5736z.blog.ir زارع پور